پونه وزیری / برگردان: نادیا غیوری
یادآوری: متن انگلیسی این نوشته در شماره ۱۵ پرنیان (مهر ماه) و برگردان آن در شماره ۱۶ (آبان ماه) منتشر شده است.
خب باز هم این وقت سال از راه رسید. همان موقعی که روی بالکن خانه نشستهاید و مشغول خوردن نوشیدنی شیرین و خوشطعم تابستانی خود هستید که ناگهان نسیم خنکی میوزد (نسخه انگلیسی این مطلب در شماره گذشته نشریه پرنیان منعکس شده است)، و آنوقت است که فکر میکنید چقدر بهتر بود که به جای این نوشیدنی خنک یک لیوان چای گرم برای خودم میریختم. بار دیگر برگها به زیبایی رنگ به رنگ میشوند و برخی حیوانات به تقلای خوردن غذا میافتند تا قبل از خواب زمستانی طولانیاشان هرچه میتوانند بیشتر در تن خود ذخیره کنند. گرچه اولین هفته ماه سپتامبر امسال حال دیگری داشت اما به هرحال تردیدی نیست که پاییز از راه رسیده است. برخلاف ماههای بهار و تابستان که با فرارسیدنشان حسی از آزادی و لذت را در فرد ایجاد میکنند، فصل پاییز نشانگر بازگشت ما به رویههای آشنا و هنجارهای مرسوم زندگی است. البته برای خیلیها از جمله خود من، این هنجارها شامل برگشتن به فضاها و موسسات تحصیلی بسیار محبوبمان هم میشود که باید هشت تا ده ماه آینده را در آنها بگذرانیم و سرمان هم توی کتابهایمان باشد! معلوم است که این حرف را با حالتی آمیخته از حسهای متناقض گفتم چون این روزها بیشتر شاهد هستیم که دانشجویان دیگر فقط کارشان درس خواندن نیست و سرشان خیلی شلوغتر از گذشته شده است. در واقع این برای خیلی از دانشجوها دیگر یک رویاست که بتوانند هشت تا ده ماه فقط درس بخوانند چون بیشتر آنها درگیر یک کار نیمهوقت یا داوطلبانه هم هستند، در جلسات و کنفرانسهای مرتبط شرکت میکنند و تازه فقط برای رسیدن به جاهایی که باید باشند روزی چندین ساعت از وقتشان را هم در رفت و آمد سپری میکنند.
سیستم آموزشی کانادا مشخصا سیستم ایستایی نیست و همسو با نیازهای جهانی تغییر میکند و البته این فشارها هم در بخشهایی از این سیستم قابل مشاهده است. رقابت برای یافتن کار بسیار بالاست، این امر فقط به مهاجران تازه، که درگیر فراگرفتن زبان و آشنایی با سیستم کاری کانادا هستند، محدود نمیشود بلکه حتی کسانی که سالهاست در این سیستم استقرار پیدا کردهاند هم این رقابت را حس میکنند. این رقابت بینالمللی است و اگر دانشجوی A+ هم باشی، که البته در جای خود بسیار با ارزش و مهم است، خیلی وقتها برای برنده شدنت کافی نیست. مدارس و مشاغل به دنبال افراد فعالی هستند که خود را در فرمهای تقاضایشان دارای آن «ویژگی» خاص نشان داده باشند؛ گاهی این ویژگی را خود متقاضی از خلال تجربههایش نشان میدهد و گاهی هم توصیه متخصصان معروف و موثق، تاییدی بر وجود این ویژگی است.
اگرچه هنوز هم موفقیتهای درسی و آکادمیک اهمیت زیادی دارند اما دیگر تنها ملاک ارزشیابی افراد نیستند و دانشجویان کانادایی اگر میخواهند در حوزههای کاری خاصی موفق باشند باید در فعالیتهای فوق برنامه هم شرکت کنند. درست است که این کار خستهکننده و دشوار است اما تجارب و مهارتهایی که فرد در خلال فعالیتهای فوق برنامه کسب میکند نقش مستقیم و مهمی در آمادگی فرد برای حضور در آن عرصهها دارند. مهارت کار گروهی و ارائه موضوع، دو مهارت عمدهای هستند که مهاجران در کسب آنها مشکل دارند و از مواردی هستند که باید از زمانی که فرد تحصیل در دبیرستان را آغاز کرده، شکل گرفته باشند. معمولا به دانشآموزان دبیرستانی گفته میشود و تشویقشان میکنند تا در کلوبها و تیمهایی که دوست دارند عضو شوند و در صورت تمایل نقش «مدیریت اجرایی» و اداره یا به عبارت دیگر رهبری این مجموعهها را بر عهده بگیرند. وجود این تجارب در رزومه آنها نه تنها به هنگام تقاضا برای ورود به دانشگاه، کالج یا یافتن کار برایشان مفید خواهد بود بلکه به دانشآموزان کمک میکند تا به علایق واقعی خود نیز پی ببرند. در دانشگاه برای دانشجویان امکانات بیشتری فراهم میشود تا بتوانند به انجمنهایی بپیوندند که هدف آنها افزایش آگاهی، تامین هزینه و یا ایجاد علاقه در حوزههایی خاص است. با پیوستن به این فعالیتها و کار در آنها دانشجویان میآموزند که چگونه بین کارهای مربوط به تحصیل و نیز کارهای فوق برنامهاشان تعادل برقرار کنند و به این ترتیب در واقع مدیریت زمان را تمرین میکنند. البته علاوه بر این مورد مهارتهای دیگری هم در این دانشجویان تقویت میشود از جمله کار گروهی، مهارتهای ارائه و بیان، مدیریت پروژه و بالاخره سازماندهی. فعالیتهای فوق برنامه میتوانند نقش بسیار مهمی در ایجاد شبکه هم داشته باشند و حتی گاهی خود آنها میتوانند منجر به کاریابی شوند. دانشجویان درگیر در این گونه فعالیتها شاید ارزش کار خود را بدانند یا شاید هم ندانسته در آن مشغول باشند اما آنچه مسلم است این است که معمولا وقت و زمانی که آنها در چنین فعالیتهایی صرف میکنند بینتیجه و بدون پاداش باقی نمیماند.
دانشجویان مهاجر بهویژه دانشجویان ایرانی بسیار باهوشند و اغلب از نظر سوابق و نمرات آکادمیک وضعیت بسیار خوبی دارند. سیستم تحصیلی در ایران بیش از هر چیز به تربیت دانشجویان خوب در زمینه ریاضی و علوم توجه دارد و به همین دلیل دانشآموختگان این سیستم هم غالبا بدون کمترین مشکلی دروس دشوار در این حوزهها را پشت سر میگذارند. اما از طرف دیگر آنها به هنگام جستجو برای کار و یا حتی شرکت در دروههای بدون حقوق اینترنشیپی با مشکلاتی از نوع دیگر مواجه هستند زیرا مجبورند با دانشجویانی رقابت کنند که توانستهاند در دوره تحصیل هم درس بخوانند و هم در فعالیتهای فوق برنامه شرکت کنند. معمولا یک کارفرما دانشجویی را انتخاب میکند که در حوزه مورد نظر تجربه کاری مرتبط داشته باشد. حتی اگر تجربه کاری دانشجو مستقیما با آن کار یا وظیفه و یا با موسسه آموزشیای که دانشجو درخواست پذیرش در آن را داده ارتباط نداشته باشد، باز هم کارفرما یا موسسه آموزشی برای آن تجربه ارزش قائل خواهند شد زیرا در واقع آن را مبنایی ضروری برای موفقیتهای آتی فرد در جهت توسعه مهارتها و همینطور شغل مورد نظر میدانند.
از یک زاویه میتوان مهاجران موفق در زمینههای آکادمیک را کسانی دانست که در حوزههایی پیشرفت و موفقیت کسب میکنند که دیگران در آن بازمیمانند یعنی در حوزه آزمونها. اما با نگاهی واقعبینانهتر میتوان دید که آنها برای ورود به سیستم آموزشیای که فقط به دلیل نمرات و موفقیتهای تحصیلی برایشان ارزش قائل نیست، با مشکل و چالش بیشتری روبهرو هستند. گاهی حتی ورود به فعالیتهای فوق برنامه و بر عهده گرفتن موقعیتهای مدیریتی و اجرایی در این کلوبها و انجمنها برای دانشجو ممکن نمیشود مگر اینکه از قبل به عنوان عضو ساده به آن مجموعهها پیوسته باشد. یک دانشجوی مهاجر حتی بعد از کسب موقعیتهای مهم هم لازم است بیاموزد که چطور باید در فضایی متفاوت و به روشی متفاوت درس بخواند تا بتواند بین تحصیل و فعالیتهای فوق برنامهاش تعادل لازم را ایجاد کند. به عنوان یک دانشجوی بیستساله دانشگاه مهمترین توصیه من به همه کسانی که چنین مسیری را در پیش گرفتهاند این است که بیاموزند تا هر چه زودتر از عاداتی که به آن خو گرفتهاند و نیز راحتطلبی دست بردارند. البته زندگی خودش این درس را به ما خواهد آموخت اما در مورد درس خواندن و تحصیل، کار و فعالیتهای فوق برنامه، فرد هرچه زودتر این کار را بکند درهای تازهای به رویش گشوده خواهد شد. فعالیتهای فوق برنامه راه خوبی برای آزمودن کارهای تازه و خدمت متقابل به جامعه هستند. در این فعالیتها میتوان فرصتهای خوبی برای یافتن دوستان تازه و آموختن روشهای توسعه مهارتهای فردی یافت که در سیستم آموزشی و کار کانادا بسیار بر آن تاکید میشود. واضح است که این فعالیتها راه را برای رسیدن به فرصتها و افراد در آینده هموار میکنند و نقشی مهم و بنیادی در آموزش دارند تا جایی که آنها را یکی از مهمترین وجوه سیستم مدرن آموزش کانادایی برشمردهاند.