پونه وزیری/ برگردان: نادیا غیوری
نویسنده در این یادداشت به یکی از مزایای نگهداری از حیوانات خانگی برای مهاجران پرداخته است.
اهلی کردن حیوانات و تمدن انسانی از منظر تاریخی رابطهای موازی با یکدیگر دارند. ابتدا حیواناتی اهلی شدند که میتوانستند در مزارع به عنوان نیروی کار استفاده شوند یا برای تولید نیازهای انسانها به کار بیایند. حیوانات از نظر سمبلیک نیز جایگاه ویژهای در تاریخ بشر داشتهاند و اغلب پادشاهان و همسرانشان حیواناتی نادر یا حتی گاه خطرناک را به عنوان حیوانات اهلی در کنار خود داشتند. البته این روزها با تغییر روزگار و ظهور گروهها و انجمنهای حامی حقوق حیوانات و بیش از هر چیز تغییر فرهنگی در این زمینه، دیگر نمیتوان حتی در فکر داشتن همچون حیواناتی هم بود. خوشبختانه اگر ما به داشتن حیوان خانگی علاقهمند باشیم، صدها سگ و گربه و خرگوش و همستر و … هستند که میتوانیم از بین آنها یکی را برای منظور خود انتخاب کنیم.
داشتن یک حیوان خانگی مسئولیتهای زیادی را با خود به همراه میآورد و کارهای مربوط به مراقبت از یک حیوان را نباید دستکم گرفت. خیلیها در این مورد بدون تحقیق و سریع تصمیم میگیرند و بعد از گذشت مدتی حیوان خود را واگذار میکنند یا بدتر از آن، مراقبت و توجهی را که حیوان به آن نیاز دارد از او دریغ میکنند. این نوشته حرف دل من است که برای داشتن یک حیوان خانگی هشت سال تمام با خانوادهام کلنجار رفتهام و بالاخره به تازگی توانستهام صاحب یکی از آنها شوم. خواستم شما را هم در این تجربه سهیم کنم زیرا عمیقا حس میکنم که داشتن یک حیوان خانگی در زمان مناسب میتواند تاثیرات بسیار مثبتی داشته باشد و برای همه تجربه مفید و سودمندی باشد.
همان طور که خیلی از شما ممکن است با خواندن نوشتههای قبلی من متوجه شده باشید، من تنها فرزند خانواده هستم و هنوز هم در خانه پدریام زندگی میکنم. والدینم همیشه فراتر از وظایف عادی یک پدر و مادر برای تامین خواستههای من و دادن عشق و محبت و توجه لازم به من عمل کردهاند. اما من همیشه یک حیوان خانگی میخواستم که بتوانم دوستش داشته باشم و از او مراقبت کنم. هرچند که سگها به نظرم خیلی دوستداشتنی هستند، اما با توجه به کار و درسهای دانشگاهیام میدانستم که نمیتوانم مراقبتهای روزانه و نیز توجهی را که یک سگ لازم دارد برایش فراهم کنم. البته همیشه دوست داشتم یک گربه ایرانی یا همانPersian Cat داشته باشم. پدر و مادر من هیچوقت هیچ حیوان خانگی نداشتند و به شدت هم با حضور یک موجود زنده دیگر در خانه مخالف بودند. بالاخره بعد از سالها تقاضا و مذاکره آنها را متقاعد کردم تا به من اجازه بدهند که یک گربه ایرانی به خانه بیاورم.
میشو، گربه ایرانی ناز و ملوس نارنجی ما، تقریبا یکباره و وقتی انتظارش را نداشتیم وارد زندگی ما شد. حالا که به عقب برمیگردم با تعجب میبینم که بعضی چیزها چطور بهموقع و در زمان درست خودشان اتفاق میافتند. یکی از دوستان خانوادگی ما میشوی کوچولو را از ایران با خود میآورد. یعنی در واقع او از ایران به تورنتو پرواز میکند. چند ماهی طول نمیکشد که آنها میفهند حساسیت شدیدی که به آن مبتلا شدهاند در واقع به خاطر موهای نرم و زیبای میشو بوده است. به دنبال این قضیه پای میشو به خانه ما باز میشود. چند روز اول حضور او برایمان آسان نبود چون هم ما داشتیم با قضیه داشتن یک حیوان خانگی آشنا میشدیم و هم میشو داشت به خانه جدیدش اخت میگرفت. اما همانطور که میشو خیلی سریع وارد خانه ما شده بود، توانست جای خود را هم به سرعت در قلبهای ما پیدا کند.
آمدن میشو به خانه ما تجربهای بسیار خوشایند و تاثیرگذار در زندگی خانواده من بوده است. پدر و مادرم که از ابتدا به شدت با داشتن حیوان خانگی مخالف بودند، حالا هر روز صبح خود را با میشو و بازی با او آغاز میکنند. حضور این موجود دوستداشتنی در خانه، که تا این حد هم به ما وابسته شده، ماهیت زندگی ما را تغییر داده است. طبیعت بازیگوش و پرانرژی این حیوان چهره شاد زندگی را به ما نشان داده و همه ما عاشق این موجود پشمالوی کوچولو شدهایم. از آنجایی که من خواهر یا برادری ندارم و به دور از همه اقوام و فامیل خود در تورنتو بزرگ شدهام، هیچوقت ندیده بودم که پدرم نسبت به بچههای دیگر محبت کند چه برسد به حیوانات. این روزها دیدن پدرم در حال بازی و تفریح با میشو برایم تجربهای بسیار خوشایند و باارزش است. احساس میکنم که حضور میشو در خانه ما سبب شده تا قلبهای همه ما مهربان و پذیراتر شود و به ما این امکان را داده تا به گونهای متفاوت و تازه با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. حالا از انتظاری که برای آوردن میشو کشیدم خوشحالم زیرا این زمان به ما فرصت داد تا آمادگی لازم برای مراقبت و عشق ورزیدن به این موجود کوچک را پیدا کنیم. میشو حالا دیگر مظهری بینقص از یک گربه ایرانی لوس و نازپرورده است؛ روزها روی قالیچه ایرانی زیر نور آفتاب دراز میکشد، چند نوبت هم موهای نرم و بلندش شانه میشود و با او بازی میکنند.
داشتن یک حیوان خانگی هم مثل خیلی چیزهای دیگر در زندگی نیازمند داشتن احساس تعهد و مراقبت است و همه کسانی که قصد دارند تا حیوانی خانگی داشته باشند باید در مورد تصمیم خود خوب تحقیق کنند. هرچند از نظر من داشتن یک حیوان خانگی تجربهای بسیار زیبا و باارزش است که باید قدرش را دانست. در مطلب بعدی به موضوع تفاوت میان داشتن حیوان خانگی در ایران و کانادا میپردازم و این که چطور تفاوتهای فرهنگی میتوانند در انتخاب نوع حیوان خانگی افراد تاثیر داشته باشند.
همین متن را در این صفحات از نسخه تعاملی پرنیان شماره ۲۶ ببینید.
یادآوری: نسخه انگلیسی این مطلب در صفحات ۱۰-۱۱ انگلیسی شماره ۲۶ منعکس شده است.