جولی کزین: ماهنامه MoneySence/ ترجمه: نادیا غیوری
هر چه که درباره پول میدانم از پدرم آموختهام. او با اینکه تحصیلات زیادی نداشت اما خیلی خوب میدانست که پول به چه دردی میخورد، چطور باید آن را به دست آورد و چطور باید بر مقدار آن افزود. همیشه یک لحظه خاص در خاطراتم هست که هیچ وقت فراموشش نمیکنم: بعدازظهر یک روز یکشنبه بود که من ۱۲ ساله شده بودم. پدر کیف چرمی تیره رنگی را از قفسه بالایی کمد اتاق خوابش بیرون آورد و دفترچهاش را از داخل آن خارج کرد تا به من نشان بدهد که آنچه را که من حالا به آن برنامهریزی مالی میگویم چطور ایجاد کرده است.
آن روز بعد از ظهر در حالی که پشت میز آشپزخانه نشسته بودیم او به من نشان داد که چطور پسانداز میتواند از طریق ایجاد بهره مرکب برای شما سرمایه بیشتری فراهم کند، و چطور داشتن بدهی میتواند باعث غرق شدن شما در ورطه قرض شود. پیغام او چه بود؟ اگر برنامه مالی داشته باشی، امکان انتخاب داری و این امکان انتخاب و تعیین هدف همان چیزی است که تعریف یک زندگی موفق و رضایتبخش در آن خلاصه میشود.
برنامه مالی شخصی پدرم، نقشه او برای طی مسیر زندگیاش بود و به او کمک میکرد که راه خود را از میان رویاهایش به درستی شناسایی کند. راههای رسیدن به آن رویاها را جزئیات کار تشکیل میدادند. برای مثال پدرم همیشه می دانست پولی که باید به خانه بیاورد چقدر است، خانواده هر هفته چه میزان هزینههای مختلف از جمله خورد و خوراک و بنزین دارد، و او هر ماه باید چقدر پسانداز کند تا بتواند طی ۱۰ سال وامش را تسویه کند- این هدف وقتی که من بزرگتر شده بودم مهمترین هدف مالی پدرم بود.
البته هدف او فقط شمردن پنی پنی پولهایش نبود، بلکه داشتن همین برنامه به او اجازه میداد که به کارها و نیازهای به ظاهر لوکستر هم بپردازد و از پس مخارج آنها آنهم به صورت نقدی برآید. برای همین هم بود که یکی از برنامههای او پسانداز هفتهای ۵۰ دلار برای سفر خانواده به ایتالیا بود. او سیستمی داشت که به آن اعتقاد کامل داشت و همین سیستم هم بود که او را از مدیریت درست خانه کاملا مطمئن میساخت.
این روزها اغلب کسانی را که من میشناسم هیچ برنامه مالی مشخصی ندارند. ما وقت زیادی صرف میکنیم تا برای جنبههای دیگر زندگیامان از جمله کار، ازدواج و یا داشتن فرزند برنامهریزی کنیم اما خیلی از ما در برنامهریزی برای رسیدن به اهداف مالی خود با موفقیت عمل نمیکنیم. اگر میخواهید به بلاتکلیفی و ندانمکاری در مورد شناخت اهداف مالی خود خاتمه دهید، و برنامهای بریزید تا واقعا بتوانید به این اهداف دست پیدا کنید، من میتوانم به شما کمک کنم. این مطلب را تا آخر بخوانید آن وقت خواهید دید که من نه تنها به شما نحوه برنامهریزی درست مالی را میگویم بلکه در هر مرحله نیز با شما همراه خواهم شد و برای هر کدام کاربرگهایی هم تهیه و تکمیل خواهیم کرد و در نهایت با هم به یک مدل خام از برنامه مالی میرسیم که شما میتوانید در پایان آن را پر کنید. این دستورات ساده را انجام دهید و خیلی زود به دلیل داشتن یک برنامه مالی با کیفیت کاملا حرفهای به آرامش ذهنی دست پیدا خواهید کرد آن هم بدون اینکه دلاری بابت این موضوع به یک متخصص برنامهریزی مالی دستمزد پرداخت کرده باشید.
گام اول: با همسرتان صحبت کنید
خیلی از زوجها هیچ وقت درباره مسائل مالیاشان با هم حرف نمیزنند. اگر در یک رابطه مشترک با کسی هستید، قبل از این که هر تصمیمی درباره اعداد و ارقام مالی زندگیاتان بگیرید، درباره هدفی که قصد رسیدن به آن را دارید با وی گفتگو کنید. کارن میزگالا، مدیر ارشد اجرایی کمپانی Money Coaches Canada که شبکهای بینالمللی متشکل از متخصصان امور مالی و واقع در شهر ونکوور است، در اینباره میگوید: «خیلی مختصر و مفید درباره اهداف، ارزشها و شیوه زندگیای که خواهان آن هستید صحبت کنید. برای یک شروع خوب این نکته بسیار مهم است.»
گام دوم: ببینید اکنون کجا هستید
پیش از اینکه نگرانی درباره جایی را که میخواهید به آن بروید شروع کنید، ببینید الان کجا هستید. در این مرحله شما به شناخت صادقانهای از میزان دارایی خود در حال حاضر دست پیدا میکنید. برای این کار ارزش چیزهایی را که دارید (داراییها) و میزان بدهیهایتان را (پرداختهایی که باید انجام دهید) با دقت محاسبه کنید. وقتی بدهیهایتان را از داراییهایتان کم کنید، به رقمی میرسید که ارزش خالص داراییهایتان را نشان میدهد. دارایی خالص شما میزان بسیار خوبی است که نشان میدهد شما هر سال چه مقدار در رسیدن به هدف خود پیش رفتهاید. برای مثال اگر میزان دارایی خالص شما طی یک سال کمتر شده است، در واقع از سرمایه شما کاسته شده و راه رسیدن به هدف برایتان دشوارتر میشود. اما اگر دارایی خالص شما بیشتر شده، مسیر درستی را در پیش گرفتهاید، ثروتمندتر از قبل شدهاید و در حال حرکت به سوی اهداف مالی خود هستید.
گام سوم: هزینههای خود را شناسایی کنید
رمز موفقیت در طراحی یک برنامه خوب مالی این است که ببینید در حال حاضر چه میزان هزینه میکنید و پساندازتان چقدر است. به این کار «ردیابی جریان دارایی نقدی» میگویند و این کار به شما شناخت و اعتمادی میدهد که اعمال تغییرات در زندگی را برایتان آسانتر میکند. من شخصا کتابچهای داشتم که در آن سالها میزان هزینههایم را یادداشت میکردم. به این ترتیب میتوانستم بفهمم که چه زمانهایی کنترل هزینهها از دستم خارج شده است. این کار گرچه آسان نیست اما بسیار کارآمد است. خانم میزگالا میگوید: «آنچه اغلب مردم از آن میترسند این است که بخواهند به هزینههای خود خیلی ریز و دقیق نگاهی بیندازند. اما از این کار امتناع نکنید. رمز کنترل بر امور مالی در مدیریت درست جریان دارایی نقدی است. آگاهی حاصل از این کار آنقدر ارزشمند است که در درازمدت هیچ سرمایه گذاری، خرید یا فروش دیگری نمیتواند از نظر ارزش با آن برابری کند.»
هدف از این کار این است که شما بفهمید که در پایان هر سال بر میزان سرمایه نقدیاتان افزوده شده یا این که از آن کاسته شده. این عدد به خوبی معرف وضعیت عمومی مالی شما خواهد بود. افزایش سرمایه یعنی این که شما در مسیر درست هستید در حالی که اگر با کسری مواجه شوید یعنی این که بیش از درآمدتان خرج میکنید. اگر کسری داشتید باید از هزینههای خود بکاهید (یا میزان درآمد خود را افزایش دهید) تا بتوانید به هر هدف مالی که در نظر دارید برسید.
اغلب افراد بعد از انجام این کار به چه یافتهای میرسند؟ خانم میزگالا میگوید: «آنها از دیدن نتیجه شوکه میشوند. نتیجه این کار بسیار شفاف و روشنگر است. غالبا اگر خانوادهای داشته باشیم که هر دو سرپرست آن کارت اعتباری و کارت دبیت یا نقدی داشته باشند، رسیدن به یک تصویر درست از وضعیت مالی خانواده چندان آسان نیست مگر این که همه چیز ثبت و ضبط شود. آگاهی حاصل از این کار به شما اجازه میدهد که برای خانواده یک سیستم مالی مناسب تهیه کنید.»
گام چهارم: هزینههای خود را تنظیم کنید
دقیقتر نگاه کنید. آیا هزینههایتان بیش از درآمدتان است؟ اگر پاسختان مثبت است پس مسیر غلطی را انتخاب کردهاید. باید در همین مرحله هزینههایتان را به درستی تنظیم کنید تا میزان بدهیاتان بیشتر از این که هست نشود. در این مرحله قرار نیست که خودتان را سرزنش کنید یا به دلیل آنچه اتفاق افتاده خودتان را تنبیه کنید. اگر دوست دارید که به جای خریدن یک خانه ییلاقی بعد از ۱۰ سال همین حالا هر هفته چهار بار بیرون از خانه غذا بخورید، حق انتخاب با شماست. اما باید این را بدانید که در یک مورد به خودتان مدیونید و آن هم این است که باید درباره آنچه میکنید یا دوست دارید صادق باشید چون در این صورت دیگر همیشه از خود نمیپرسید که چرا به هدفهای مالیاتان نمیرسید؟
اگر تصمیم گرفتید که از هزینههایتان کم کنید، راههایی هم هست که کمتر برایتان سخت خواهند بود. مثلا یکی از آنها میتواند بازنگری در نحوه پرداخت وام و انتخاب یک نرخ و بهره مناسبتر باشد و یا حذف کلی یکی از هزینههای سنگین. یکی از دوستان من هزینه ۵هزار دلاری سالانه برای سفرهای خانواده در زمان تعطیلات را حذف کرد و به جای آن کمپینگ در چند آخر هفته را در برنامه خانواده قرار داد. این کار باعث شد تا ۴ هزار دلار در هزینههای خانواده صرفهجویی شود. اگر بعد از انجام این بررسی مازاد سرمایه نقدی هم داشتید که به شما تبریک میگوییم. از همین حالا میتوانید کار رسیدن به اهداف مالی خود را آغاز کنید.
گام پنجم: اهداف زندگیاتان را مشخص کنید
اهداف مالی خودبهخود محقق نمیشوند. این شما هستید که آنها را ممکن میکنید. در این مرحله شما باید ارزیابی کنید که میخواهید طی ۵، ۱۰ یا ۲۰ سال آینده کجا باشید و به برخی از سوالات مهم پاسخ دهید از جمله این که از چه زمانی قصد دارید خود را بازنشسته کنید و چه موقع میخواهید دست از کار کردن بردارید.
یک راه این است که تصور کنید در ۱۰ سال آینده چنانچه همه راهها را درست بروید زندگیاتان چه وضعیتی خواهد داشت و در چه جایگاهی قرار دارید. واقعیت این است که عده بسیار اندکی از آنان که تصویر زندگی آینده خود را مجسم میکنند، خود را در یک خانه ۱۰ میلیون دلاری در جزایر هاوایی میبینند. هدف اغلب آدمها واقعبینانه است مثلا این که دوست دارند بعد از بازنشستگی هم استانداردهای فعلی زندگی خود را حفظ کنند (و یا حتی تا حدی هم آن را بالاتر ببرند)، از هرگونه مشکل و فاجعه مالی اجتناب کنند و این آزادی را داشته باشند که کارهایی را که دوست دارند انجام دهند از جمله صرف وقت بیشتر با خانواده و دوستان.
خانم میزگالا میگوید: «ببینید در آینده دوست دارید چه نوع زندگیای داشته باشید و همین حالا برای رسیدن به این زندگی باید چطور برنامهریزی کنید. کار شما این است که همزمان با رسیدن به این تصویر ذهنی، مسائل مالی خود را نیز به درستی سازماندهی کنید.»
گام ششم: برای خود استراتژی یا نقشه راه تعیین کنید
وقتی بدانید میخواهید به کجا بروید، برای رسیدن به آن نقطه به نقشه نیاز دارید. روش معمول این است که کمتر از آن چه که درآمد دارید خرج کنید و باقیمانده درآمد خود را به گونهای سرمایهگذاری کنید که شما را به مقصدتان برساند.
یک نکته احتیاطی: اگر هدفتان را شناختهاید اما بدهی هم دارید احتمالا بهتر این است که قبل از اقدام به سرمایهگذاری برای آینده، اول از شر آن بدهی خلاص شوید. آقای نوربرت اشلنکر، موسس شرکت Libra Investment Management در استان بریتیش کلمبیا در اینباره میگوید: «حتی زمانی که افرادی بدون انجام خرج و هزینههای اضافی باز هم درگیر قرض هستند، که احتمالا نرخ بهره بالایی هم دارد، من آنها را تشویق میکنم تا با کار و تلاش زیاد سعی کنند که بدهی خود را تسویه نمایند. قبل از تسویه کامل بدهی حتی به سرمایهگذاری فکر هم نکنید.»
برای مطالعه این مطلب و ادامه گامها به این آدرسها بروید: http://www.parscanada.com/_1691 و http://www.parscanada.com/_1691