ساعت از ده ونیم صبح گذشته وکم کم جمعیت که تقریبا تمامی آنها ایرانی هستند وارد سالن اصلی میشوند. همه در تکاپویند که برنامهها سر وقت انجام شود. قرار است جیسون کنی، وزیر مهاجرت و شهروندی به نمایندگی از طرف دولت برای افتتاح رسمی مراسم و بازدید ازبخش مربوط به ایران به موزه بیاید. موزه سلطنتی با داشتن بیش از شش میلیون قطعه هنری ارزشمند و چهل گالری و مجموعههایی متنوع از تاریخ طبیعی و فرهنگ جهان از شهرتی بینالمللی برخوردار است. در این میان، قسمت مربوط به ایران که درطبقه سوم موزه قرار گرفته با داشتن اشیای نفیس از سنگنوشتههای گرانبها گرفته تا سفالینههای دوران ساسانی و اشکانی و برگهای دستنویس شاهنامهای چندصدساله یکی از باارزشترین گنجینههای این موزه را تشکیل میدهد. دن رحیمی معاون بخش توسعه گالریهای موزه به همراه دکتر رضا مریدی نماینده پارلمان و گروهی از مدعوین به بازدید از بخش ایران میپردازند.
در سالن اصلی جمعیت بیشتر شده و تمام صندلیهای رو به روی صحنه پرشده. دن رحیمی به عنوان اولین سخنران به روی صحنه رفت. سخنانش را با خوشامدگویی به حضار و تمجید از فرهنگ غنی ایران و اینکه این بخش یکی از قویترین وغنیترین بخشهای مربوط به خاورمیانه در موزه است آغاز کرد و سپس از جیسون کنی به عنوان سخنران بعدی دعوت کرد تا پشت تریبون برود.
شروع صحبتهای کنی با گفتن سلام به فارسی جو خوشایندی را ایجاد کرد و ضمن ارزشمند، کهن، غنی و بسیار هنرمندانه خواندن تمدن و فرهنگ ایران تاکید کرد: «ما میخواهیم نشان دهیم که جامعه ایرانی با آنچه دولت ایران، امروز نشان میدهد معرفی نمیشود بلکه با فرهنگ و تاریخ باشکوه خود که از آن متاثر است شناخته میشود.»
سپس دکتر رضا مریدی پشت میکروفون قرار گرفت و بعد از تشکر از وزیر و قدردانی از برگزارکنندگان ایرانی مراسم و داوطلبان و هنرمندان به نمایندگی از طرف نخستوزیر انتاریو دالتون مک گینتی، متن پیام او را که با تبریک حضور ایرانیان در موزه رام آغاز شده بود خواند. در ادامه پیام خود، مکگینتی با ذکر اینکه اهالی انتاریو از هر اقدامی که نشانگر فرهنگ باشد خوشحال میشوند از جامعه ایرانی و تمام کسانی که دراین رویداد کمک کردهاند تشکر کرده و با ابراز احترام پیامش را به پایان رسانده بود. دکتر مریدی سپس با اهدای لوح تقدیری به محمد شیخالاسلامی و بهنام اصفهانیزاده، مدیران و بنیانگذاران گروه “تورانتو ایرانینز” تشکر کرد.
محمد شیخالاسلامی نیز طی سخنان کوتاهی با اشاره به اینکه جامعه ایرانی با برگزاری چنین روزی گام بسیار بزرگی را در نشان دادن غنای فرهنگی خود برداشته از مسئولان موزه، هنرمندان و داوطلبان و همینطورحامیان این رویداد تشکر کرد.
آخرین سخنران این مراسم محمد اسلامی بود که از طرف بنیاد سیروس به عنوان اصلیترین حامی این رویداد پشت تریبون رفت و ضمن تقدیر از بانیان این امر فرهنگی آن را گامی درجهت آشنا کردن نسل دوم مهاجران ایرانی با ارزشهای فرهنگ خودشان دانست و با تشکر از حضور جیسون کنی اظهار امیدواری کرد که به زودی بخش ویزای سفارت کانادا درتهران مجددا آغاز به کار کند. این سخنان او با تشویق شدید حاضران ایرانی رو به رو شد. البته او تاکید کرد که موقعیت سیاسی دولت کانادا را درک میکند و نمیخواهد ضربهای به آن بخورد اما یادآوری کرد که فشار عمده چنین تصمیمی مستقیما بر مردم ایران وارد میشود.
و سرانجام نوبت به ژیان قمیشی رسید. مجری برنامه مطرح Q در رادیو و تلویزیون CBC. ژیان که تاکنون عناوین و جوایز متعدد فرهنگی و هنری کانادا را به دست آورده از جمله به عنوان برترین شخصیت رسانهای سال ۲۰۰۹ از سوی مجله NOW برگزیده شده دراین مراسم به عنوان مجری و معرف گروههای هنری حضور داشت. با آنکه به قول خودش فارسیاش زیاد خوب نیست اما هر بار که روی صحنه میرفت با همان چند کلمه فارسی با همه شوخی میکرد و ثابت کرد که شایسته لقبی که به او داده شده هست. اجرای گروههای مختلف رقص و موسیقی در صحنه اصلی، در محوطه گنبد اروپایی و سالن آمفیتئاتر تا ساعت پنج بعد از ظهرادامه داشت.
در فرصت کوتاهی که پیدا کردم از جیسون کنی پرسیدم به نظر شما وجود چنین رویدادی درتورنتو چه اثری در نگاه کاناداییها نسبت به جامعه مهاجر ایرانی خواهد داشت؟ اوپاسخ میدهد که مردم ایران از نظر فرهنگی بسیار غنی هستند و البته یکی از موفق ترین گروههای مهاجر کانادا و به نظرم امثال این رویداد میتواند روابط بین کاناداییها و ایرانیها را بیشتر و محکمتر کند.
از دکتر مریدی میخواهم چند دقیقهای وقت گفت و گو به من بدهد، با خوشرویی میپذیرد و در برابر کارهای استاد علیجانپور میایستد و در پاسخ به این سوال که با توجه به نزدیک شدن به اول جولای (زمان توزیع این شماره پرنیان) و روز کانادا چه پیامی برای ایرانیان مهاجر ساکن کانادا دارد، میگوید: «من اولا امیدوارم که مردم ما بیشتر سعی کنند فرهنگ غنی ما را بشناسند و این فرهنگ را نشان دهند تا جامعه کانادا ببیند چیزی که دولت جمهوری اسلامی از مردم ایران نشان میدهد، واقعیت مردم ایران نیست. از سویی هم پیام من برای تمام ایرانی-کاناداییها این است که ایرانی بودن را کسی از ما نمیتواند بگیرد. ما ایرانی زاده شدهایم و ایرانی میمانیم. اما باید کوشش کنیم کانادایی شدن را یاد بگیریم. فقط داشتن پاسپورت کانادایی ما را کانادایی نمیکند بلکه باید سعی کنیم رفتارهایمان را تغییر بدهیم و این چالشی است که همیشه و تا آخرعمر با ماست.
فرصتی دست میدهد تا با ژیان قمیشی گپ کوتاهی بزنم. من فارسی سوال میکنم اما او راحتتراست که انگلیسی جواب بدهد. میپرسم: «به عنوان کسی که با جامعه رسانهای کانادا در ارتباط هستید، نظر آنها را نسبت به جامعه ایرانی چطور ارزیابی میکنید؟» میگوید: «هنوزهم سوتفاهمهای زیادی در باره اینکه واقعا ما ایرانیها که هستیم در امریکای شمالی وجود دارد. البته این برمیگردد به سرفصل خبرهایی که در باره رژیم حاکم در ایران وجود دارد و مسائل مربوط به انرژی هستهای و تنشهایی که حرفهای آقای احمدی نژاد ایجاد میکند. اما فکر میکنم با توجه به افزایش جمعیت مهاجران ایرانی درکانادا شرایط بهتر شده. البته مهم است که جامعه ایرانی هم بتواند این پیام را که ما واقعا چگونه مردمی هستیم برساند. رویدادهایی مثل تیرگان یا بنیاد پریا و یا همین روز میراث فرهنگی خیلی مهم است.»
میگویم: «به نظرم شما آدم شوخطبعی هستید. اگر بخواهید کاریکاتوری از رفتارهای ما ایرانیها را بگویید چیست؟»
میخندد و میگوید: «اوه خیلی چیزها! اما مثلا یکیش اینکه ایرانیها خیلی دوست دارند بگویند ما سفید هستیم. درست است که ما از نژاد آریایی هستیم اما خوب بیشتر ایرانیها خیلی سفید نیستند. مادر عزیز من در تمام طول عمرم به من میگفت: چرا رفتی توی آفتاب، بیا اینور سیاه میشی! (این جمله آخر را به فارسی میگوید).»
لادن لطفی مسئول و هماهنگکننده گروههای رقص است و در اواخر برنامه با او که تمام روز مشغول رفت و آمد میان محل اجرای رقصها بود و خودش نیز رقصی را اجرا کرد به صحبتی کوتاه مینشینم. میگوید امسال برنامهها از سال قبل متنوعتر بوده و جمعیت هم بیشتراز سال قبل بود. اما با تمام اینها معتقد است که برنامهریزی مدیران اجرایی به نحوی بوده که کارها از قبل تنظیم شده بود و نیاز به صرف انرژی خیلی زیادی در این روز نبوده است.
رقص ساشار ظریف بسیار خاص، تکنیکی و زیبا بود. دراین رقص تکنفره که با همنوازی سنتور انجام شد، میتوان گفت که با هر ضربه مضراب به سیمهای سنتور، بخشی از بدن ساشار هم به ارتعاش میآمد. او هم زمان میخواند، میرقصید و حتا گاه با بشکن و ضربات پا ایجاد ریتم و موسیقی میکرد.
به همت سرپنجههای صبور و هنرمند مری فغانی و عشق سرشارش به گنجینههای وطن، پازل هزار تکه کتیبهای کهن مرمت شده که امروز زینتبخش گوشهای از موزه سلطنتی انتاریو است.
دکتر کیل، باستانشناس که قبل از دهه هفتاد میلادی سالهایی را درایران گذرانده از قلعه یزدگرد در حاشیه جاده منتهی به عراق میگوید.
با تمام مشکلاتاش و با آنکه درگیر اجرای تئاتری در بنیاد پریاست، آمده تا دیناش را به این رویداد فرهنگی ادا کند. میگوید طی بیست و هشت سالی که دراینجا زندگی کرده هرگز گمان نمیکرده شاهد چنین اتفاقی در کانادا باشد. به مسئولان موزه و به برگزارکنندگان تبریک میگوید. او سهیل پارساست.
رقص زیبای گروه آفتاب با آهنگ غوغای رضا رویگری، نمایشی از شیدایی و سرگشتگی است.