شیندا دزیل- ماهنامه تودی پرندز/ برگردان ساقی مطهری
خانم لی ان بودز، تقریباً متقاعد شده بود که باید کارش را رها کند چراکه پسر ۷ سالهاش، دانیل، از بیماری اوتیسم رنج میبرد و با توجه به اینکه کلاس دوم را با عدم موفقیت پشت سر گذاشته بود او تصمیم داشت دانیل را در خانه آموزش دهد. برای بودز تصور این که بعنوان مدیر ارشد ارتباطات شرکت دیلویت تورنتو کار بکند و همزمان هم معلم تماموقت پسرش در خانه باشد، بسیار دشوار بود. از آن سختتر تصور این مسئله بود که محل کارش با این سناریو موافقت نماید بخصوص اینکه رییس او بهتازگی عوض شده بود.
بودز میگوید: «اولین ملاقاتمان تقریباً فقط به این گذشت که من مسائلم را مطرح کنم، اینکه دلم میخواست کارم را حفظ کنم ولی از طرفی نمیدانستم که چگونه بین کارم و زندگی خصوصیام هماهنگی ایجاد کنم. در نهایت رییسم گفت: «ما یک راهی پیدا خواهیم کرد.» بالاخره من ۱۵ سال بود که آنجا کار میکردم و او نمیخواست مرا از دست بدهد.» البته این داستان مربوط به ۷ سال قبل و دو رییس پیشین وی میباشد. از آن زمان تاکنون بودز از منزل کار میکند و دانیل هم که اکنون ۱۴ سال دارد همچنان در خانه مشغول تحصیل است. او میگوید: «من یاد گرفتم که هرگز فرض را بر این نگذارم که دیگران نمیتوانند دوست من باشند.»
گرچه وضعیت خانم بودز حالتی افراطی از این قضیه است، اما همه چیز حاکی از آن است که کارفرمایان کانادایی در این مورد منعطفتر شده و به سمتی میروند که از آنها بعنوان شرکتهای خانوادهدوست و یا شرکتهای کار- زندگی خصوصی نام برده میشود. در کانادا، موسسات مختلفی مثل “بنیاد کار و خانوادۀ کانادا” (Work & Family Foundation Canada) به آدرس وبسایت www.workfamilyfoundation.org وجود دارند که در این زمینه مشغول انجام تحقیقات بوده و با ارائه راهکارهایی برای کارمندان و خدمات برای کارفرمایان، در پی ایجاد فرمولهایی هستند که به شرکتها جهت نگهداشتن نیروهای قدیمی و ایجاد جذابیت بیشتر برای نسل جدید کارمندان یاری میرسانند.
در ضمن “برنامه کارفرمایان حامی خانواده برتر کانادا” (Canada’s Top Family Friendly Employers )به آدرس اینترنتی www.canadatop100.com/family به شناسایی شرکتهایی میپردازد که ارائهدهنده ساعات کار شناور، هفتههای کاری فشرده (برای مثال ۴۰ ساعت کار در ۴ روز)، تقسیم زمانی یک کار، امکان انجام کار از منزل و دیگر سناریوهایی که به والدین کارمند کمک میکند، میباشند.
اغلب در شغلهای اداری در مقایسه با کار در کارخانهها، فروشگاهها و مشاغل شیفتی انعطاف بیشتری در ساعات کار وجود دارد. خانم نورا اسپینکز، مدیر ارشد اجرایی انستیتو خانواده ونیئر میگوید: «اگر در خط تولید کارخانهای که ساعت ۸:۳۰ صبح شروع بکار میکند، مشغول بکار هستید باید سر همان ساعت مقرر سر کار خود حاضر باشید و این فرصت که بگویید آیا من میتوانم ساعت ۹:۱۵ بیایم وجود نخواهد داشت. در عین حال، ما شاهد هستیم که حتی در کارخانجات تولیدی و صنایع سنگین مثل نفت و گاز نیز گرچه انعطافپذیری در ساعات کار روزانه مشاهده نمیشود ولی این امر در مورد تمامی روزهای ماه صادق نیست. بعنوان مثال در برخی شرکتهای فعال در امر استخراج معادن، کارکنان ۳ هفته را در سایت پروژه مشغول بکار و ۳ هفته را در منزل به استراحت میپردازند. در مدت زمانی که شاغلان دور از خانواده مشغول بکارند با استفاده از سیستم ویدئوکنفرانس (جلساتی که افراد شرکتکننده در آن در فواصل دور از هم، با استفاده از تجهیزات تصویری وشنیداری در ارتباطند) حتی امکان این را دارند که شب هنگام از این طریق برای فرزندانشان از راه دور قصّه بگویند. حتی فروشگاهها هم که در طول تاریخ از طرف کارمندانشان جهت انعطاف بیشتر تحت فشار بودهاند در این جهت در حال تغییر مسیر هستند. اسپینکز میگوید: «آنها این امکان را برای کارمندانشان فراهم کردهاند تا از طریق برنامههای آنلاین نه فقط جدول زمان کارشان را چک کنند بلکه بتوانند شیفتهای کاریاشان را تغییر دهند. در واقع، به این میگویند انطباق با مشتری.»
طبق گفتههای پَت کتِپو خالق سایت workoptions.com، وبسایتی که به والدین شاغل کمک میکند تا در محل کار فعلیشان راحتتر بتوانند در مورد تغییر و جابجا کردن ساعات کار مذاکره کنند، اینگونه توافقات عموما بین فرد شاغل و مدیر مستقیمش نهایی میشود و «همینجاست که موفقیت اتفاق میافتد، برخلاف روال معمول در آن شرکت یا پیشینه تاریخی آن موضوع.»
اگر شما قصد دارید در این زمینه به مدیرتان نزدیک شوید چند راهکار زیر پیشنهاد میگردد:
اسپینکز میگوید: «از قسمت منابع انسانی شرکت در مورد سیاستها و برنامههای مدوّن موجود در این زمینه که احیاناً تاکنون استفاده نشده اطلاعات بگیرید، اگر نه، از همکارانتان سئوال کنید که آیا هیچ نمونه مشابهی قبلاً وجود داشته یا نه؟» او همچنین میافزاید: «شرکتهای دیگر با زمینههای شغلی مشابه را نیز چک کنید. ممکن است شرکت شما سیاست خاصی در این زمینه نداشته باشد ولی یک شرکت مشابه دیگری درست در انتهای همان خیابان تمامی قوانین مربوط به شناور بودن ساعات کار را دارا باشد.» در این زمینه میتوان به سایت دفتر مدیر ارشد منابع انسانی خزانهداری دولت کانادا(Office of the Chief Human Resources Officer) به آدرس www.tbs-sct.gc.ca مراجعه وتمام مطالعات و تحقیقات انجام شده در این زمینه را دانلود نمود. در صورت لزوم از کلید واژه کاخ سفید (White House) استفاده نمایید.» وی میگوید: «من خودم این گزارش را خصوصاً برای مدیران ارشد اجرایی که هنوز از سیاستهای مورد اشاره پیروی نمیکنند پیدا کردم» و با اشاره به گزارش سالانۀ دفتر ریاست جمهوری آمریکا ۲۰۱۰، بنام(Work-Life Balance and the Economics of Workplace Flexibility) معتقد است که «این گزارش بعنوان بهترین سند در دسترس، پیشنهاد میکند که تشویق شرکتهای بیشتری برای پیروی و اجرای سیاستهای انعطافپذیری در ساعات کار این قابلیت را دارد که سبب افزایش بهرهوری، دلگرمی کارکنان و منافع اقتصادی شود.
همانطور که او تاکید میکند: «اگر مشاورین اقتصادی رئیس جمهور این روش را توصیه میکنند نمیتوان آن را مهمل دانست یا اجرای آن را فقط به کارمندان زن محدود نمود.»
قدم دوم- نگارش یک درخواست رسمی:
کتپو میگوید: «اگرچه انگیزه شخصی در میان است ولی نحوه ارائه آن به مدیر مربوطه باید کاملاً جنبه تجاری داشته باشد، تشریح اینکه کار چگونه انجام میگیرد و اینکه کارفرما چه سودی از این ماجرا میبرد و بعد آنرا بصورت مکتوب درآورید.» جیسون جنارو، نمونهای از این دست است که درخواست خود را بصورت کتبی درآورده و تسلیم سرپرستش در وزارت دادگستری انتاریو کرده است. همسرش در انتظار پنجمین فرزندشان است و جیسون قصد دارد که به او در منزل بیشتر کمک کند. گرچه او حق استفاده از ۴ ماه مرخصی را داراست ولی در آن زمان او دقیقاً در میانه انجام پروژه طراحی مجدد وبسایت وزارتخانه بود. بنابراین درخواست خود را به این صورت که دو ماه اول را در مرخصی بگذراند و دو ماه بعد را منحصراً از خانه کار کند، مطرح نمود. بعد از آن سه روز از هفته را در اداره کار کند و دو روز باقیمانده را از سیستم ارتباط دوربرد استفاده نماید و از منزل کارهایش را انجام دهد. او تمام جزئیات کار را نیز نوشته بود: ساعات و روزهای کاری، انتظارات کارفرما از او برای انجام کارها، نحوه استفاده از تجهیزات، روش ارتباط و مکالمات با شرکت، زمان پاسخ به ایمیلها و نامهها و همچنین برنامه پشتیبانی برای مواردیکه مشکلی پیش بیاید. او از مدیرش خواست که قبل از هر چیز، زمانی را جهت آزمودن و ارزیابی این پیشنهاد اختصاص داده تا بتوان آنرا در مقیاسی کوچک، اجرایی و در مورد نتایج آن بحث و گفتگو نمایند. تعجبی نداشت، پیشنهاد جیسون تایید شد و نفع آن برای هر دو طرف به اثبات رسید. جیسون میگوید: «من کلی وقت با دختر کوچولوی عزیزم و بقیه خانوادهام صرف کردم در حالیکه تمامی کارها نیز بموقع انجام شدند.» البته او جایزهای هم برای طراحی وبسایت وزارتخانه دریافت نمود. وی هماکنون در بخش ارتباطات رسانهای جدید در وزارتخانه و بطور تماموقت مشغول بکار است. جیسون معتقد است «این مورد فقط به موقعیتهای شغلی جدید محدود نمیشود. همه کارمندان میتوانند با بررسی وضعیتشان این پیشنهاد را مطرح نمایند. البته این قانون در مورد بعضی از مشاغل صدق نمیکند.» مثلا در اینجا یک نمونه از این نوع مشاغل مطرح شده است.
بیمارستانها: در خط مقدم؟
عموماً بیمارستانها از اینکه به پرستاران تماموقت خود بعد از بچهدارشدن اجازه کم کردن ساعت کارشان را میدهند به خود میبالند. اما استثنائاتی هم برای آن دسته از پرستاران که از روی علاقه یا به اجبار مایل به حفظ ساعات کار خود هستند، وجود دارد. سندی لی کرستون، پرستار ساکن هالیفکس و صاحب دو پسر معتقد است که نگهداری از بچهها مسئلهای بسیار مهم است. او میگوید: «چه کسی میخواهد ۱۲ ساعت از بچههای شما نگهداری کند؟ برای پرستاران این موضوع مثل کارمندان اداری نیست که اگر مجبور شوند بتوانند برای یکساعت بچهشان را با خود به اداره ببرند.»
برای جودی لیتل، پرستار ساکن ادمونتون که هماکنون در مرخصی زایمان بسر میبرد و با وجود یک بچه ۴ ساله در خانه و در حالیکه شوهرش نیز بصورت شیفتی کار میکند، بازگشت بکار ولو شغل نیمهوقت، جرات زیادی میخواهد و راحت نیست. او میگوید: نمیخواهم دوباره از سطوح پایین و بطور نیمهوقت شروع کنم و تمام موقعیتها و مزایای شغل کنونیام را از دست بدهم. جودی قصد دارد با مدیرش که او نیز یک مادر است صحبت کند تا در صورت امکان در شیفت شب بیمارستان در روزهایی که شوهرش کار نمیکند، مشغول بکار شود.
قدم سوم- متقاعد ساختن همکاران:
بودز در تمام مدتی که در منزل مشغول آموزش به پسرش بوده در محیط کار از حمایتهای همکارانش نیز برخوردار بوده است، گرچه او می گوید: «من همیشه سعی میکنم از کسانی که با کنایه مثلا میگویند، اوه، من فکر کنم هنوز پیژامه به تن داری یا شرط میبندم الان تو حیاط پشتی خانه هستی و یا خوش بحالت که میتونی از خانه کار کنی، فرارکنم.» بودز بطور رسمی هر سهشنبه در دفترکار خود حضور داشته و در تمام این مدت سعی کرده در تمامی جلسات و وقایع اجتماعی اداره حضور داشته باشد و هرگز توافقاتش با اداره را از همکارانش پنهان نکرده. او میگوید: «با این سیاست، همه میدانند که من کجا و مشغول انجام چه کاری هستم.»
اسپینکز، آخرین قسمت پیشنهادش را به عدم برانگیخته کردن حس حسادت همکاران اختصاص میدهد. او میگوید: «سعی کنید جمعهها را بعنوان روزی که قرار است در منزل بمانید انتخاب نکنید. اگر هر پنجشنبه بگویید: خداحافظ، آخر هفته خوبی داشته باشید! آنها این حس را خواهند داشت که یک روز کامل را باید بیشتر از شما کار کنند و این را بیانصافی قلمداد میکنند.» پیشنهاد او این است که دوشنبهها را برای مرخصی انتخاب کنید. «اینجوری همکارانتان تا متوجه عدم حضور شما شوند ظهر شده و بعد فقط یک نصفه روز میماند تا شما برگردید.»