مهتات تِکا- Newcomer/برگردان ساقی مطهری
اولین باری که واژۀ “شریک” (Partner) را از بانوی بسیار نازنینی که در مورد شریک زندگیش برای من تعریف میکرد، شنیدم، جا خوردم و بفکر فرو رفتم درحالیکه او همچنان داشت ادامه میداد. از مضمون صحبتهایش دریافتم که پارتنر یک چیزی شبیه دوستِ پسر یا شوهر است. خیلی کنجکاو بودم که بدانم چرا او همسرش را با این القاب خطاب نمیکند. یک مرد در زندگی زن چه چیزی میتواند باشد؟ یا دوست پسر یا شوهر. درست میگویم؟ از خودم پرسیدم، اگر او منظورش از پارتنر همان دوست پسر است یعنی آنها رابطهشان خیلی جدیست؟ و اگر منظورش شوهرش است که خیلی نامهربانانه و سردمآبانه است که او را پارتنر خطاب میکند. این مدل کاربرد واژهها بیش از حد رسمی بنظر میرسید ولی من دوست داشتم ازش سئوال کنم. افسوس، این حس فضولی تازهواردیام با تردید بسیار در حال وول خوردن بود اما اگر چنین پرسشی در فرهنگ کانادایی مورد خیلی شخصیای باشد چه؟
بعد از چند سالی زندگی در کانادا، فهمیدم آن خانم نه سرد و نه نامهربان بود و آن مرد هم لزوماٌ نباید دوست پسر یا شوهر خطاب میشد. بالاخره دریافتم که او در یک وضعیت پیوند غیررسمی Common-law union با شریک زندگیاش قرار داشت و آن آقا هم همسر غیررسمیاش common-law partner محسوب میشد.
در فرهنگ من و برخلاف فرهنگ کانادایی، نمیتوان یک پیوند غیر رسمی را در ملاءعام فاش نمود. دقیقاً شبیه به بسیاری از فرهنگهای غیر غربی، این موضوع در بسیاری از موارد غیر قابل قبول است. مطالعه انجام شده توسط اداره آمار کانادا در سال ۲۰۰۳ حاکی بر آن است که در بسیاری از کشورهای غربی که افزایش فردگرایی و کاهش التزام رسمی به مذهب بصورت هنجار درآمدهاند، احتمالا پیوندهای غیر رسمی بیشتر مورد قبول واقع میشوند. من هم معتقدم که واقعیت همین است.
پیوند غیر رسمی چیست؟
پیوند غیر رسمی معمولاً بعنوان یک نوع پیوند خصوصی و بدون تشریفات بین دو نفر و با رضایت کامل شناخته میشود. در عین حال، مالکوم سی کرونبی در کتابش ” قانون خانواده کانادا” (Canadian Family Law) میگوید: «طرفین (شرکای این نوع پیوند) حقیقتا طوری رفتار میکنند، حتی با یکدیگر، گویی که واقعا ازدواج کردهاند، بطوریکه حتی در کامیونیتی خودشان دیگران فرض را بر این میگذارند که آنها واقعا ازدواج کردهاند. اما در واقع، صرفنظر از اینکه چه مدت است با هم زندگی میکنند و یا چند بچه دارند ازدواج رسمیای بین شان صورت نگرفته است.»
گزل بتنکورت، وکیل خانواده در تورنتو، میگوید: «مردم همیشه در مورد پیوند غیر رسمی دچار سر در گمی میشوند و من فکر میکنم دولت باید در این مورد کاری انجام دهد، چرا که در مواردی دولت شما را بعنوان شریک پیوند غیر رسمی به رسمیت میشناسد و به طبع آن دارای حقوق و تکالیفی میشوید اما در مواردی دیگر، بعنوان همسر غیر رسمی از هیچگونه حقوقی برخوردار نیستید.» او توضیح میدهد که زمانی که صحبت از مالیات بر درآمد میشود از نظر دولت همسران غیر رسمی با همسران رسمی تفاوتی ندارند؛ این مساله زمانی که پای حمایتهای ناشی از ازدواج به میان میآید کمی متفاوت و وقتی صحبت از تقسیم اموال میشود کاملا متفاوت میشود.
شباهتهای ازدواج رسمی و پیوند غیر رسمی از منظر حقوقی:
محل اقامت اصلی خانواده (ملکی که در هنگام فروش، نیازی به پرداخت مالیات بر روی ارزش افزودهاش نیست). بتنکورت میگوید: «همسران غیر رسمی نیز مانند همسران رسمی میتوانند یک محل اقامت اصلی داشته باشند.»
به فرزندی پذیرفتن فرزند. بر اساس قوانین ایالت بریتیش کلمبیا در هر دو نوع ازدواج رسمی و غیر رسمی، زوجین میتوانند برای فرزندخواندگی و پذیرفتن سرپرستی بچه اقدام نمایند.
حمایتهای مالی و پرداخت هزینههای فرزند. وقتی صحبت از حمایت از فرزند به میان میآید همسران غیر رسمی همان الزامات زوجین رسمی را نسبت به فرزندانشان دارا میباشند. بر اساس قوانین ایالت بریتیش کلمبیا، وقتی زوجین از هم جدا میشوند، یکی از آنها ملزم به پرداخت هزینههای مربوط به نیازهای روزانه فرزندان به طرفی که حضانت بچهها و وظیفه نگهداری از آنها را برعهده دارد، میگردد.
در عین حال، علیرغم همه شباهتها، پیوند غیر رسمی دقیقا شبیه ازدواج سنتی نیست. مطالعه بعمل آمده توسط اداره آمار کانادا در سال ۱۹۹۷ نشان میدهد که در خیلی از استانها، با اینکه حقوق قانونی و الزامات حمایتی برای زوجین ازدواجهای غیر رسمی وضع شدهاند اما هنوز بطور قابل توجهای با آندسته از قوانینی که برای افراد متاهل وجود دارند، متفاوتند. این گزارش همچنین اشاره میکند که سیستم قضایی فقط زمان بروز اختلافات درگیر خواهد شد و نه در شروع و شکلگیری رابطه.
تفاوتهای ازدواج رسمی و پیوند غیر رسمی:
براساس قوانین ایالت بریتیش کلمبیا، «پیوند غیر رسمی به محض اینکه طرفین به ادامه زندگی با یکدیگر خاتمه دهند، پایان میپذیرد و نیازی به گرفتن طلاق نیست.»
داراییها. طبق قانون خانواده استان انتاریو، زوجین غیر رسمی در زمان جدایی از یکدیگر و برخلاف آنچه در مورد زوجین رسمی صادق است از هیچگونه حقوقی در خصوص داراییهایی که هر یک از آنها در زمان زندگی مشترک با خود آوردهاند، برخوردار نخواهند بود. آنها حتی حق تقسیم افزایش ارزش این داراییها را نیز ندارند و ارزش افزوده و خود دارایی به شخصی تعلق میگیرد که دارایی بنامش است.
محل سکونت زوجین. بتنکورت میگوید: «وقتی که نوبت به تقسیم ملک میرسد تفاوت فاحشی بچشم میخورد. برای مثال اگر خانه محل سکونتتان بنام شما باشد شریک زندگیتان هیچ حقی نسبت به آن ندارد هرچند که در ازدواج رسمی (سنتی) حتی اگر خانه به نام شما هم باشد بعد از طلاق به صورت اتوماتیک بین دو نفر تقسیم میشود.»
حمایت مالی. وقتی ازدواج غیر رسمی پایان مییابد نیز طرفین ممکن است بشرط دارا بودن شرایطی وهمانند متاهلین رسمی نسبت به دریافت حمایتهای زناشویی (نفقه) برخوردار باشند. طبق قوانین استان بریتیش کلمبیا، در صورتی قرار صادره از دادگاه مبنی بر دریافت حمایتهای ازدواج (نفقه) شامل حالتان میشود که حداقل دو سال از زندگی مشترکتان گذشته باشد (این زمان در استانهای مختلف کمی متفاوت است).
بتنکورت معتقد است که از زاویه قانونی، پیامدهای مربوط به موضوعاتی چون مرگ یا طلاق برای آنان که ازدواج رسمی کردهاند نسبت به پیوندهای غیر رسمی ارزانتر و آسانتر انجام میشود گرچه اکثر مردم برخلاف این فکر میکنند. بر اساس مطالعات انجام شده توسط اداره آمار کانادا، در کل، شرکای غیر رسمی در موارد اختلاف و وقتی پای به رسمیت شناختن حقوقشان توسط دادگاه به میان میآید نسبت به همسران قانونی با مشکلات بیشتری دست به گریبانند.
برای محافظت از خود به چه راهکارهایی نیاز دارید؟
بتنکورت میگوید در این نوع از زندگی مشترک، تصمیمات گرفته شده دقیقا مثل کسانیست که ازدواج رسمی کردهاند، فکر میکنید تنها تفاوت در پولی است که شما برای مراسم عروسی هزینه نکردهاید اما ده سال بعد شما از هم جدا میشوید و بعد آنجاست که عبرت میگیرید و میگویید: «اوه، لعنتی! من هیچ حقی از خانه ندارم چون به اسم من نیست. من هیچ حقی از حقوق بازنشستگی شریکم ندارم، من میتوانستم از مقرریای که در طول زندگی مشترکمان در حال انباشت بوده در صورتی که ازدواج رسمی کرده بودیم، استفاده کنم. هیچ دخل و تصرفی در RRSP (نوع دیگری از مستمری بازنشستگی) او ندارم در صورتی که اگر ازدواج رسمی کرده بودیم داشتم.»
چگونه میتوان از این پیشامدهای ناخوشایند جلوگیری نمود؟
• حقوق و تکالیف خود را بدانید.
یکی از کارهایی که میتوانید قبل از ورود به این نوع رابطه برای محافظت از خود انجام دهید تحقیق و بررسی در مورد حقوق و تکالیفتان است. طبق توصیههای بتنکورت «به نظر من واقعاً مهم است که بدانیم قانون چیست. اگر من باشم وقتی را صرف ملاقات با وکیلم میکنم تا در خصوص حقوق و تکالیف خود اطلاعاتی کسب کنم، چرا که این قضیه دوطرفه است. طرفین در عین اینکه از حقوقی برخوردار میباشند نسبت به یکدیگر نیز تکالیفی برعهده دارند، بنابراین شما خواهید فهمید که کجا ایستادهاید و چطور از خودتان محافظت نمایید.»
• یک قرارداد زندگی شراکتی تنظیم کنید.
او همچنین توصیه میکند که افراد با امضای قرارداد «زندگی شراکتی» سطح انتظارات طرفین را مشخص نمایند، زیرا حتی در صورتیکه هر کدام از طرفین مایل به خاتمه این رابطه بصورتی متفاوت از دیگری باشند، داشتن یک قرارداد به کاهش هزینههای جدایی کمک میکند.
طبق قانون خانواده انتاریو «یک قرارداد زندگی شراکتی میتواند شامل موافقتها و هماهنگیهای انجام شده در خصوص مسائل مالی و خانوادگی که مورد قبول طرفین است، باشد. این قرارداد میتواند مشخصکننده مالکیت داراییهای خریداری شده در زمان زندگی مشترک زوجین، میزان نفقه پرداختی بعد از زمان جدایی و نحوه تقسیم داراییها باشد. همچنین میتواند بگوید چه کسی بعد از جدایی میبایست خانه را ترک کند.»
بله، داشتن قرارداد زندگی شراکتی و دانستن حقوق و تکالیف بسیار مهم است، اما سئوال اینجاست که زمانی که شما در ابتدای ورود به یک رابطه عاشقانه هستید چطور موضوعاتی که اینطور شروع میشوند: «در صورت جدایی یا مرگ» را بکار برید و در موردشان صحبت کنید.
دیده شدن منافع طرفین، کمک شایانی در شکل دادن به این موضوع میکند. به اعتقاد بتنکورت، «در صورتیکه اتفاقی برای شما بیافتد، شما نمیخواهید که برای شریک زندگیتان مشکلی پیش آید. بنابراین اگر از این زاویه به صورت مسئله بنگرید صد البته که راضی نخواهید بود برای کسی که عاشقش هستید بعد از شما مشکلی پیش بیاید.»
هرچند جمله «درصورت جدایی یا مرگ» که قبلا اشاره شد، نامانوس است، ولی قرارداد زندگی شراکتی به پایان ناخوشایند رابطه کمی سهولت میبخشد.
پیوند غیر رسمی معمولاً بعنوان یک نوع پیوند خصوصی و بدون تشریفات بین دو نفر و با رضایت کامل شناخته میشود
شرکای غیر رسمی در موارد اختلاف و وقتی پای به رسمیت شناختن حقوقشان توسط دادگاه به میان میآید نسبت به همسران قانونی با مشکلات بیشتری دست به گریبانند