بسیاری از ما سرگذشت شاه سلطان حسین صفوی را خواندهایم؛ هم او که در سال ۱۱۰۱ شمسی/ ۱۷۲۲ میلادی پس از تحمیل رنج و فشار بسیار به مردم اصفهان در پی محاصره طولانی پایتخت صفویان، با دست خود تاج بر سر محمود افغان گذاشت. گویند او شاهی بیسواد و زنباره و فردی نالایق، ناتوان و بسیار خوشگذران بود و ایران در زمان او نه تنها درگیر مشکلات فرقهای و مذهبی بسیاری بود که از هر سو مورد طمع بیگانگان قرار داشت. مهمترین خصوصیت او اما بیعملی و آسانگیری او بود که در نهایت نیز بلای جانش شد و نهایتا ۴ سال بعد از باختن تاج و تخت، گردنش را نیز در زندان به شمشیر اشرف افغان سپرد. او آنگونه بیعملی را پیشه خود ساخته بود که هیچ تحرکی برای تدارک سپاه و مقاومت در برابر مهاجمان و دفاع از مردم خود نکرد و در برابر خبر هر پیروزی لشکر افغان خوشحال بود که آنان هنوز با او فاصله دارند و همچنان فرصت هست تا اینکه آخرین فرصتها نیز از کف رفت و سردار افغان به خلوت او و هزار زن حرمسرای او وارد شد و برای شاه چارهای نمانده بود مگر اینکه با زبونی و خواری، تاج بر سر دشمن نهد که شاید جان بدر برد که نبرد.
بر آنم که رگههایی از این اخلاق شاه سلطان حسین در بسیاری از ما هست آنگونه که اولین انتخاب برخی از ما در برابر هر حملهای به حریم و حقوقمان بیعملی است؛ که مرگ برای همسایه است و ما در امانیم. در ماجرای بستن حسابهای برخی از ایرانیان از سوی بانک تی دی این موضوع به روشنی نمایان شد. حسابهای زیادی را بستند به این بهانه که قوانین به آنها اینگونه دیکته کرده است اما در واقع، چیزی جز سر بردن در مقابل درخواست کلاه نبود. افرادی را میشناسم و یا به من مراجعه کردهاند که در سن ۷۵ سالگی تنها کاری که نمیکنند داد و ستد با دولت ایران و افراد مقیم ایران است و تنها جرمشان انتقال پسانداز حاصل یک عمر کار و تلاششان به کانادا آن هم مدتها قبل از اعلام هر نوع دستورالعمل و تحریمی بوده است. در این میان شنیدم که در برخی محافل ایرانی گفتهاند که «این مشکل همه نیست و برای افراد خاصی مشکل ایجاد کردهاند و حتما موردی داشتهاند که چنین شده است.»
این همان اخلاق شاه سلطان حسینی ماست. تا بلا بر ما و خانواده ما نازل نشده است موضوع مهمی نیست و حتما آنها که هدف بودهاند حقشان بوده و کاری کردهاند و حتی به خود زحمت نمیدهیم قدری پرس و جو کنیم و ببینیم که آیا واقعا چنین بوده یا نه. اگر نیک بنگریم این واکنش برخی از ما به هر نوع مسئلهای از این دست است و شاید این همه گرفتاری ایرانیان در سراسر جهان حاصل همین نگاه محافظهکارانه و گاه ریاکارانه باشد که هموطنش همیشه بیگانهتر از هر غریبهایست.
در اینکه این رفتار بانک تی دی غلط و فاقد توجیه منطقی و قانونی بوده است شکی نیست و از همین روست که با واکنش برخی ایرانیان مسوولیتشناس و کشیده شدن موضوع به رسانهها، این بانک مجبور به نوعی عقبنشینی تاکتیکی شده است و تلاش میکند موضوع را به گونهای رفع و رجوع کند. خود من سالهاست در بانک تی دی حساب دارم اما این روزها در اعتراض به این اقدام در حال انتقال آن به بانک دیگری هستم. کارمند بانک در پاسخ به درخواستم مبنی بر بستن حساب بانکی از من دلیل کارم را پرسید و من گفتم که بانک شما برای برخی هموطنان ما به دلیلی واهی و غیرقابل پذیرش مشکل ایجاد کرده است و نه من، که بسیاری از ایرانیان در اعتراض به این عمل حسابهای خود را با شما خواهیم بست. او شروع کرد به آسمان و ریسمان بافتن تا حرکت بانک خود را توجیه کند که من البته پاسخ درخوری دادم. در پایان از او سوال کردم آیا در این مورد آموزشی دیده که در پاسخ گفت بله کارمندان را توجیه کردهاند تا در ارتباط با مشتریان ایرانی خود، اقدام بانک در مورد برخی ایرانیان را توجیه کنند و مانع از بسته شدن داوطلبانه حسابها و در نتیجه از دست رفتن مشتریان بسیار شوند. تلاش آنها اتفاقا معطوف به همین نکته است که به من و شما که هدف این اقدام نبودهایم و این بار قربانی تبعیض نیستیم بقبولاند که آنها که بانک برایشان مشکل ایجاد کرده با ما تفاوت دارند و بانک برای اقدامات غیرمسئولانهاش دلیل کافی داشته است.
ما ایرانیان در شرایط امروز دنیا که از هر جهت مورد بیمهری هستیم باید با هم باشیم و هوشیارانه بکوشیم که خودمان مدافع جامعه کوچک خود در کانادا باشیم. اگر رفتارمان شاه سلطان حسینی باشد مانند او بلا به درخانه ما هم خواهد آمد. نپنداریم که چون روزگار شعارهای مدرن است عملکردها با زمان محمود افغان تفاوت ماهوی کرده است؛ چنین نیست. باید هوشیار باشیم و به نقض حقوق هر هموطنی از سوی هر نهادی اعتراض کنیم. مهم نیست آن هموطن ما کیست و چگونه میاندیشد؛ مهم این است که اگر اعتراض نکنیم و هماهنگ نباشیم روز بهروز ضعیفتر و پراکندهتر میشویم و چه بسا فردا، ما نیز قربانی همان نوع رفتارها باشیم. دولت محافظهکار کانادا و نهادهای وابسته به آن برای مانور سیاسی هم که شده بدشان نمیآید هر از گاهی سروصدایی به پا کنند و ما ایرانیان دور از وطن را به گناه دیگران آزار دهند. اگر ساکت باشیم بر حجم این رفتارها افزوده میشود و اگر معترض باشیم برای هر تصمیم نابخردانهای که این جامعه را مورد آزار قرار میدهد دو بار فکر خواهند کرد. بدانید که از نظر این سیستم تفاوتی میان این و آن نیست و برای اعمال تبعیض با کسی خوش و بش نمیکنند و خشک و تر با هم میسوزند. اینها پیروان معنوی همان فرمانده یانکیها هستند که «سرخپوست خوب را سرخپوست مرده» میپنداشت و فقط بحث انتخاب سرخپوست قصه است که این بار قرعه به نام ما ایرانیان افتاده است (برای آگاهی بیشتر مقاله دکتر نمازی را بخوانید).
از همه مخاطبان پرنیان میخواهم که به حرکت تحریم تی دی بپیوندند و اگر در این بانک حساب دارند آنرا بندند و به بانک نیز دلیل بستن حساب را اقدام نابخردانه آنان در بستن حساب ایرانیان اعلام کنند. بگذارید این بار بدانند که جامعه ایرانی زنده، هوشیار و متحد است.
پایدار باشید.