کاملیا سیماب
معتقدیم و درست همین است که با اشتباه کردن میآموزیم. کسی که کاری انجام نمیدهد یا بهتر بگویم ریسک نمیکند، اشتباه هم نمیکند پس چیز جدیدی به آموختههایش اضافه نمیشود. اما متاسفانه یا شاید هم خوشبختانه ما در این دنیا ماندگار نیستیم و عمر بسیار طولانی نداریم تا همه و تک تک چیزها را خودمان شخصا امتحان کنیم و یاد بگیریم. ناچاریم از تجربیات دیگران بیاموزیم.
برخی از مسایل اجتماعی هستند که بر اساس تجربه، در همه جوامع و برای همه افراد، کاملا و صد در صد یک نتیجه مشخص دارند، مثل استفاده از مواد مخدر و یا استفاده بیرویه از الکل و مواردی از این قبیل. اگر فردی در این گونه موارد ادعا کند که نتیجه برای من متفاوت خواهد بود باید به عقل او شک کرد.
برخی از مسایل اجتماعی هستند که به دلیل اشکال بسیار متفاوتی که دارند، یا به اندازه کافی تجربه نشدهاند و یا این تجربهها وسیع نبوده که همه از آن مطلع باشند. گاه این مسایل چنان لطمهای به زندگی فرد وارد میآورند که رفع آن و جبران وقت، انرژی و مال بربادرفته بسیار مشکل و یا غیر ممکن خواهد بود.
یکی از این موارد شغلهایی هستند که تحت عنوان «کار در خانه» work at home تبلیغ میشوند. بعضی از این شغلها از جانب شرکتهای بزرگ و معتبر عرضه میشوند که برای کم کردن هزینهها، افرادی را استخدام میکنند که از خانه خود به وسیله کامپیوتر یا تلفن برایشان کار میکنند، مثل جوابگویی به تلفن برای دادن اطلاعات و پاسخگویی به سوالات call center یا به وسیله کامپیوتر، گفتگوی زنده live chat و همچنین ایمیل. اما متاسفانه بیشترین موارد از این قبیل، کلاهبرداری هستند که با تبلیغات پرزرق و برقی که دارند چشم را مسحور کرده و عقل را از کار میاندازند !
اینها از اصل «دروغ هرچه بزرگتر باشد، باورکردنیتر است» پیروی میکنند؛ آنقدر بزرگ که کمترین شکی ایجاد نمیکند.
آنها با این جملات وسوسهگر و نظایر اینها به شما نزدیک میشوند:
- ۱۰۰۰ دلار در روز، به طور خودکار، هیچ فروشی لازم نیست!
- پول نقد، از طریق بانک خود این پول را که هر روز به حسابتان واریز میشود، برداشت کنید!
- حتی نیمهوقت میتوانید کار کنید و ۱۰ هزار دلار در ماه درآمد داشته باشید!
و معمولا یک لیست بلندبالا از افرادی با عکس و مشخصات که گواهی میدهند این ادعاها حقیقت دارد و این درآمد دروغ نیست، آنها مشغول به این کار و بسیار خوشحال و راضی هستند چون بدون داشتن رییس و همکار و بینیاز از تحمل دردسرهای رانندگی و ترافیک و غیره و غیره، از پول فراوانی که به دست میآورند لذت میبرند! همچنین عکس چکها با مبلغ باور نکردنی درج شده در آنها را به شما نشان میدهند که به نام آنها صادر شده! آنها در این عکسها میخندند! شاید به افرادی میخندند که وقت صرف کرده، زحمت کشیده و درس خواندهاند و یا دورههای تخصصی را در کالجها گذراندهاند و هر روز از صبح تا شب مشغول تلاش برای رفع نیازهای خود و کمک به اقتصاد و اداره صحیح جامعه هستند. شاید هم به کسانی میخندند که بیخبر و سادهلوحانه اینها را باور میکنند.
همه این نوع مشاغل در خانه، تنها کاری که از شما میخواهند پرداخت یک مبلغ ناچیز است که اثبات کند شما در این کار جدی هستید. پس از پرداخت این مبلغ، یک پاکت دریافت میکنید که داخل آن یک نامه است که از شما میخواهد که به همین ترتیب تبلیغ کنید و هرچه از این طریق، افراد بیشتری تقاضا دهند به شما پول بیشتری پرداخت میشود.
در گونه دیگری از این نوع کلاهبرداری، از شما میخواهند یک کار دستی انجام دهید مثلا عروسک بدوزید و به شما وعده میدهند برای این کار و به ازای فلان تعداد عروسک که دوخت استاندارد داشته باشند، بهمان مبلغ پرداخت خواهد شد. بعد شما باید از همان کمپانی چرخ خیاطی و وسایل و ابزار کار را خریداری کنید و پس از کلی وقت و پول که مصرف خواهید کرد، عروسکهایی که ساختهاید از دید آنها استاندارد نیستند و قابل خریداری نخواهند بود!
روش سوم این است که شما افرادی را با خود همراه کنید تا مثل شما به این درآمد و کار باور بیاورند و شما از فروش خود که درآمد دارید از فروش آنها نیز کسب درآمد خواهید یافت (همان شرکتهای مشهور به هرمی Pyramid) غافل از اینکه فقط افراد بالای این هرم کسب درآمد میکنند و شما تنها کیسهنگهدار آنها هستید!
معمولا چه کسانی قربانی این تبلیغات میشوند؟ اگر در پاسخ دادن به این سوال دقت داشته باشیم، شاید کمکی باشد برای جلوگیری از ضررهای بعدی، کسانی با این نوع تبلیغات وسوسه میشوند که:
- از کار مداوم و سخت در یک شغل کمدرآمد خسته شدهاند؛
- از کار اخراج شده و حالا که آزادانه میتوانند تصمیم بگیرند میخواهند کار پردرآمد داشته باشند؛
- تحصیلات کافی و لازم برای مشاغل ارایه شده دراجتماع را ندارند؛
- افراد مسن، معلولین و یا مادر یا پدری که به راحتی نمیتوانند خانه را برای داشتن شغل مناسب ترک کنند؛
- افراد ناامید و عصبانی که معمولا اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند؛
اگر همیشه این موضوع را در نظر داشته باشیم که برای کسب ثروت تلاش لازم است و «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود» دیگر هیچگاه نه تنها شکار این کلاهبرداران نمیشویم بلکه هیچگاه تمرکزمان را برای نشان دادن برترین تواناییهایمان از دست نمیدهیم.
باور کنیم «پول راحت» easy money وجود ندارد؛ تنها شاید از طریق لاتاری یا ارث بتوان به پول بادآورده رسید که اولی نیاز به معجزه دارد و برای دومی هم دیگران تلاش کردهاند اما در این تردید نیست که: «مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد»