یحیی نطنزی
نارنجیپوش
کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: حامد بهداد، لیلا حاتمی، میترا حجار
همه چیز از دردسرهای اکران سنتوری شروع شد. داریوش مهرجویی با یک کارنامه پربار در فیلمسازی و ساخت فیلمهای ماندگاری مثل گاو، اجارهنشینها، هامون و لیلا به تغییر مسیری خودخواسته تن داد و به ساخت فیلمهایی متفاوت روی آورد. طهران تهران و آسمان محبوب محصول مستقیم این تغییر مسیر بودند و اتهامهای زیادی را متوجه سازندهی کهنهکار و اسمورسمدار خود کردند. اکران نارنجیپوش در بهار امسال بیشتر از گذشته به این اتهامها دامن زد و نام داریوش مهرجویی را بیش از گذشته بر سر زبانها انداخت. گروهی رویکرد جدید مهرجویی در فیلمهای اخیرش، به خصوص نارنجیپوش، را تداوم رویکرد هنرمندانه او در فیلمهای سابقش دانستند و گروهی هم از در مخالفت وارد شدند و منکر وجود ارزشهای سینمایی در چنین فیلمهایی شدند. دو طرف هم دلایل خودشان را داشتند و همچنان سفت و سخت بر سر مواضعشان ایستادهاند.
مهرجویی در نارنجیپوش داستان یک عکاس جوان به نام حامد آبان را تعریف میکند که با خواندن کتابی درباره فنگشویی به ایده آن علاقمند میشود و در تحولی سریع تصمیم میگیرد زندگی خود را وقف تمیز کردن اطرافش کند. این عکاس جوان با بازی حامد بهداد تحت تاثیر آموزههای فنگشویی با پاکیزگی محیط و چینش اسباب و اثاثیه به نوعی آرامش ذهنی میرسد. او ابتدا از محل کار و زندگیاش شروع میکند و بعد از چندین و چند ساعت رفت و روب و بشور و بساب، روانه خیابانهای تهران میشود و با بهتن کردن لباس نارنجی رفتگرها و به دست گرفتن جاروی بزرگ آنها به قول خود مهرجویی از شهر «آشغالزدایی» میکند. اما هرچقدر در تمیز کردن محیط اطرافش پیش میرود در روابط خانوادگیاش گرفتار پسرفت میشود و مشکلاتی جدی با همسرش پیدا میکند.
از همین خلاصه داستان کوتاه میتوان به تفاوتها پی برد. اینبار با فیلمی از مهرجویی مواجهیم که نه مثل هامون و درخت گلابی حرف بحثبرانگیزی برای گفتن دارد و نه مثل اجارهنشینها و لیلا مضمون ساده خود را با ظرافتهای روایی و ساختاری به نمایش میگذارد (حتی دیالوگهای آن هم دیگر مانند پری و سارا حسابشده و دقیق نیستند). نشانههای بیحوصلگیِ ناشی از سالخوردی در سکانسهای فیلم نمود زیادی دارند و مخاطبی که فارغ از نام و نشان مهرجویی فقط به دنبال تماشای یک فیلم خوب است را سرخورده و مایوس میکند. به دلیل همین بیحوصلگی است که فیلمساز وقت زیادی را صرف تحول شخصیت اصلیاش نمیکند و دیالوگهایی سرهمبندی شده در باب حفاظت از محیط زیست و پاکیزگی زمین را در دهان او قرار میدهد. کسانی که نارنجیپوش و چهره جدید مهرجویی در این فیلم را دوست دارند منکر این اشکالات نیستند اما به دلایل دیگری برای ارزشگذاری به فیلم متوسل میشوند. از دید آنها در لحن سرخوشانه مهرجویی در نارنجیپوش نوعی رویکرد حکیمانه و استادانه نسبت به جهان وجود دارد که بر اساس آن مضامین سادهای مثل حفاظت از محیط زیست هم به اندازه مفاهیم فلسفی ارزشمند هستند.
گروهی دیگر مهرجویی را مروج نوعی رویکرد نئوپاپ در فیلمسازی میدانند که رعایت نکردن قواعد و قوانین کارگردانی یکی از اصول اولیه آن محسوب میشود. گروهی هم نارنجیپوش را یک اثر ابسورد معرفی میکنند که در ظاهر حرف مهمی برای گفتن ندارد اما در باطن تاثیر زیادی بر مخاطب میگذارد. این مدافعان در یک چیز با هم مشترک هستند: در نادیده گرفتن خصوصیات آشکار فیلم و متوسل شدن به توجیهات حاشیهای برای ارزشمند جلوه دادن جدیدترین فیلم داریوش مهرجویی. خود مهرجویی در مصاحبههای متعدد خود در زمان اکران فیلم هوشمندی به خرج داد و به این تعابیر و تفاسیر با شدت هر چه تمام دامن زد. برای اینکه خیلی هم پرمدعا جلوه نکند بحث از بین رفتن نسل فیلمسازان بزرگ تاریخ سینما را پیش کشید و از کوچک و حقیر شدن کلیت سینما در جهان گفت. غافل از اینکه پیدا نشدن مؤلفهای بزرگ در سینمای این روزها دنیا منافاتی با تولید فیلمهای خوب نداشته و هنوز هم فیلمسازان پرشماری وجود دارند که با صرف حوصله و خلاقیت فیلمهای سرگرمکننده و ماندگار میسازند و مخاطبان خود را از سالن سینما راضی روانه خانههایشان میکنند؛ حوصله و خلاقیتی که در مهرجوییِ این سالها مثل اکثر فیلمسازان همسن و سالش کمرنگ شده و بر کیفیت فیلمهایی مثل نارنجیپوش تاثیر مستقیمی گذاشتهاند.
اکران نارنجیپوش در سینماهای تهران اگر به رونق سالنهای سینما کمک چندان نکرد بحثهای انتقادی مفیدی را در فضای رسانهای ایران به راه انداخت. شاید نارنجیپوش را دوست نداشته باشیم اما دلیل نمیشود از سازندهاش که با ساخت فیلم در دهه هشتم زندگی بهانهای برای این بحثها جور کرده تشکر نکنیم.
نشانههای بیحوصلگیِ ناشی از سالخوردی در سکانسهای فیلم نمود زیادی دارند
گروهی دیگر مهرجویی را مروج نوعی رویکرد نئوپاپ در فیلمسازی میدانند که رعایت نکردن قواعد و قوانین کارگردانی یکی از اصول اولیه آن محسوب میشود.