کارگردان: رضا کریمی
بازیگران: رضا کیانیان، افسانه بایگان، پرویز پورحسینی
یحیی نطنزی
باز هم با یک ملودرام خانوادگی طرف هستیم که شخصیتهای آن نمیتوانند یکدیگر را درک کنند و از عدم تفاهم و همدلی رنج میبرند. سریالهای شبکههای تلویزیونی ایران سالهاست که در همین حال و هوا سیر میکنند و داستانهای خود را از دل خانوادههای آسیبدیده بیرون میکشند. تا همین چند وقت پیش موج این سریالها به سمت اعضای جوان خانواده متمایل بود که حاصلش به مجموعههایی مثل دلنوازان و فاصلهها منتهی شد. اینبار اما با فروکش کردن تب مشکلات جوانان، مسائل پدر و مادرها اهمیت یافته و مشکلات آنها در اداره خانواده دستمایهی سریالها قرار گرفته است. راه طولانی جدیدترین نمونه از این سریالهاست که در تیرماه امسال از شبکه یک سیما پخش شد و رابطه یک پدر بدشانس طبقه متوسط را با همسر و فرزندان پرتوقعش به نمایش گذاشت.
مرتضی در نقش پدر خانواده که به دلیل درآمد کم نمیتوانست خواستههای فرزندانش را برآورده کند تصمیم میگیرد در ازای دریافت دویست میلیون تومان یک تصادف را به گردن بگیرد. اما با مرگ مصدوم مرتضای بیگناه به دام یک موقعیت عجیب و غریب میافتاد و مجبور میشد اتفاقهای ناخوشایندی را تجربه کند. تلاشهای او برای بهبود رابطه با فرزندان و همسرش هم یکی یکی به بنبست میخوردند و خانوادهاش تا مرز فروپاشی میرفت.
مسئولان شبکه یک برای رسیدن راه طولانی به کیفیت ایدهال محکمکاریهای لازم را انجام داده بودند. انتخاب محمدرضا تختکشیان به عنوان تهیهکننده پای عوامل حرفهای را به این سریال باز کرد. تختکشیان که در سینما چهرهای شناخته شده است و فیلمهای پرمخاطبی مثل من ترانه ۱۵ سال دارم و خوابم میآد را تهیه کرده، از رضا کریمی برای کارگردانی راه طولانی دعوت کرد. کریمی هم با اینکه به خاطر ساخت فیلم سینمایی آدمکش جایگاه نسبتا تثبیتشدهای در سینما داشت پیشنهاد تختکشیان را برای کارگردانی این سریال پذیرفت. انتخاب رضا کیانیان، افسانه بایگان و پرویز پورحسینی برای نقشهای اصلی سر و شکلی حرفهای به پشت صحنه سریال بخشید و امیدهایی را برای موفقیت آن ایجاد کرد. اما مثل اکثر سریالهای تلویزیونی در سالهای اخیر نتیجه چندان راضی کننده از کار درنیامد و طرفدار زیادی پیدا نکرد.
مهمترین مشکل به فیلمنامه راه طولانی برمیگشت که قهرمان داستان در آن آدمی سادهلوح و بیدست و پا بود که لکنت زبان هم داشت. چنین آدمی با اینکه بازیگر توانمندی مثل رضا کیانیان نقشش را بازی میکرد فاقد پتانسیلهای لازم برای همراه کردن بیننده با سریال بود و نمیتوانست میان خود و مخاطب همذاتپنداری ایجاد کند. ظاهرا فیلمنامه اولیه لحنی تلخ و عبوس داشته اما به دلیل حساسیتهای مدیران به طنزی تحمیلی تن داده است. کیانیان برای خلق این طنز معصومیت موجود در نقش خود را به نوعی بلاهت تبدیل کرده که با ویژگیهای یک قهرمان داستانی محبوب کاملا در تضاد است. لکنت زبان او کار را خرابتر کرده و بر فاصله نقش با بیننده افزوده. غافل از اینکه که وقتی سریالی از چنین شخصیتی برای نقش اول خود استفاده کند و بخواهد با تکیه بر جاذبههای کاذب آن مخاطب به دست بیاورد خیلی زود زمین میخورد و به محصولی تاریخمصرفدار تبدیل میشود. ناگفته نماند همزمانی پخش قسمتهای ابتدایی راه طولانی با مسابقات یورو ۲۰۱۲ هم مشکل را مضاعف کرد و بینندگان را خیلی دیر با این سریال آشنا کرد.
به همین دلیل این سریال ۲۶ قسمتی گرچه هر هفته از شنبه تا چهارشنبه به صورت متوالی پخش میشد طرفداران چندان زیادی پیدا نکرد و در سکوت خبری جای خود را به سریالهای مناسبتی ماه رمضان داد. در سالهای گذشته سریالهایی مثل پدرسالار، خانه سبز و روزی روزگاری ساخته میشدند که حتی با پخش هفتگی هم به موفقیت زیادی میرسیدند. اما سریالهای اخیر رنگ و بوی آنها را از دست دادهاند و شبکههای تلویزیونی را با بحران مخاطب مواجه کردهاند. خوشبختانه شروع ماه رمضان و سریالهای غالبا کمدی شبکهها تا حدی این کمبود را جبران میکند اما هیچ بعید نیست رکود سریالها در ماههای باقیمانده سال هم ادامه پیدا کند. تلویزیون با وجود رقبای قدرتمندی مثل شبکههای ماهوارههای و فیلمهای ویدئویی به پروژههای جاهطلبانهای نیاز دارد که مثل مختار و روزگار قریب حرف جدیدی برای گفتن داشته باشند. راه طولانی و امثال آن ناتوانتر از آن هستند که بتوانند این مسیر پردستانداز را هموار کنند.