تجربه مصاحبه بخش امنیتی دولت کانادا با یک مهاجر تازهوارد
انسیه غفوریان
در پی تقلباتی که در پروندههای مهاجران کبک در یکسال اخیر اتفاق افتاده، بخش امنیتی دولتی کانادا Public Safety Canada، درصدد بازبینی بسیاری از این پروندهها به صورت اتفاقی بر آمده است. البته ظاهرا در این بازبینیها قرعه بیشتر به نام افرادی افتاده است که پس از انجام مصاحبه، همسر به پرونده مهاجرتیاشان اضافه شده و در نتیجه از دادن مصاحبه معاف شدهاند. دلیلی که میتوان برای بازبینی پرونده این گروه اعلام کرد، افزایش تعداد ازدواجهای صوری است که پیامدهای بسیار بدی را در چند سال اخیر داشته است.
عدهای از دوستان اعلام داشتند که پس از تماس تلفنی که از جانب این ارگان با آنها انجام شده، قرار ملاقاتی بنا بر نظر آنها در روز، وقت و محل معین گذاشته شده است. در زیر صحبتهای یکی از این عزیزان به نام خانم ا.ا را، که پذیرای نمایندگان بخش امنیتی دولتی کانادا بودهاند، با هم میخوانیم:
خانم ا.ا اظهار داشتند: روز دوشنبه در ساعت ۳ بعد از ظهر تماسی از جانب بخش امنیتی دولتی کانادا با من گرفتند و اظهار داشتند جهت بررسی پارهای از موارد لازم است قرار ملاقاتی با ما درمنزل یا در کافیشاپی داشته باشند. ما نیز برحسب ادب، ایشان را به منزل دعوت نمودیم تا هر گونه شک و تردید در خصوص پرونده مهاجرتیمان را از بین برده و با آرامش خاطر در مونترال زندگی کنیم.
روز موعود (سه روز پس از تماس تلفنی) ساعت دو بعد از ظهر، دو نماینده، خانم و آقایی بسیار مهربان، مودب و خوشاخلاق به خانه ما آمدند. با احترام گذاشتن به فرهنگ ایرانی، کفشهای خود را درآورند و وارد منزل شدند. ابتدا به معرفی خودشان پرداختند ومدارک شناسایی معتبری را که علامت دولت کانادا در آن درج شده بود ارائه کردند و سپس با گفتن این که سوال و جوابها در پرونده ما محرمانه خواهد ماند، اطمینان ما را برای جواب دادن به سوالات به دست آوردند و پس از آن با کسب اجازه شروع به یادداشت جوابهای ما کردند.
مصاحبه به میل ما به انگلیسی برگزار شد و جو بسیار آرامی بر آن حاکم بود.
ابتدا از وضعیت کنونی ما در مونترال سوالاتی پرسیدند:
– در این یکسال اخیر از زندگی در اینجا راضی بودهاید؟ چه مواردی را در اینجا دوست دارید؟ یا از آن ناراحتید؟
– چرا کانادا را انتخاب کردید؟ (با شنیدن این سوال لبخندی به لب آوردم و گفتم این مهمترین سوالی بود که در روز مصاحبه از من پرسیدند.)
– وضعیت کنونی شما و همسرتان در اینجا چگونه است؟ آیا جایی مشغول به کار هستید؟ یا مشغول به تحصیل؟
– چرا مونترال را انتخاب کردید؟
سپس در مورد فعالیتهایی که قبل از مهاجرت به کانادا داشتیم، سوالاتی را مطرح کردند:
– شغل قبلی شما در ایران چه بود؟ چه وظایفی داشتید؟ چه مدت در آنجا مشغول به کار بودید؟
– رشته تحصیلی شما در ایران؟ آیا قصد دارید همین رشته را در اینجا ادامه دهید؟
– شما آقای … سربازی را در کجا گذراندید؟ معاف شدید؟ چرا؟
– شما و همسرتان چطور با هم آشنا شدید؟ در دانشگاه؟
– چرا تصمیم به مهاجرت گرفتید؟
هر کدام از ما به نوبت و در جوی دوستانه، مشغول به دادن پاسخ به این سوالات شدیم و در تمام این مدت یکی از نمایندگان، پاسخهای ما را یادداشت میکرد و در مورد هر مطلبی که لازم بود اطلاعات بیشتری داشته باشند، سوالات جزئیتری میپرسیدند.
پس از آن سوال بسیار جالبی پرسیده شد که به دنبال آن، سوالات بعدی را برای ما به همراه آورد:
«آیا شما در مدت این یکسال شکایتی از هیچ یک از ادارات کانادایی در مونترال یا در شهرهای دیگر کانادا داشتهاید؟ از سفارت کانادا چطور؟ از سفارت ایران در کانادا؟ آیا این ادارات با شما بدرفتاری کردهاند یا مورد بیاحترامی قرار گرفتهاید؟»
ما نیز که دل پردردی از بخش کلاس فرانسه، بسته شدن سفارت کانادا در ایران و محدود کردن تعداد مهاجران داشتیم، فرصت را غنیمت شمرده و به نکات زیر اشاره کردیم:
«کلاسهای زبان فرانسهای که برای مهاجران گذاشته میشوند اغلب از کیفیت آموزشی بسیار پایینی برخوردار هستند و درصد بسیاری از مهاجران با گذراندن چهار- پنج ترم از این کلاسها، هنوز هم قادر به مکالمه به زبان فرانسه نیستند. در این کلاسها وقت مهاجران را صرف کارهایی میکنند که در مهدکودکهای ایران و حتی کانادا انجام میشود: از قبیل درستکردن کاردستی با کاغذ و قیچی؛ درستکردن روزنامه دیواری و جشن تولد گرفتن برای بچهها که حدود چهار ساعت از وقت صرف این کارها میشد. با توجه به اینکه همه مهاجران دوست دارند سریعتر وارد بازارکار و یا دانشگاه شوند، لذا انجام این کارهای متفرقه خصوصا از نظر مهاجران متخصص یاskilled workers که دارای تخصص و تحصیلات هستند، کاری عبث است. عدهای از دوستان نیز که به کیفیت بد تدریس معلم مربوطهاشان اعتراض کردند، با عکسالعمل بد معلم مواجه شدند. بدین ترتیب که بعد از اظهار شکایت به مدیر کالج مربوطه، مدیر نظر بچهها را به معلم انتقال میدهد و از آن جلسه به بعد، رفتار معلم بسیار تغییر کرده و با زبانآموزان رفتار بدی داشته است. در مجموع درصد زیادی از مهاجران از کیفیت تدریس و کند پیشرفتن موارد آموزشی زبان فرانسه و در نتیجه خوب یاد نگرفتن زبان بسیار شکایت دارند.
مورد دوم بستهشدن سفارت کانادا در ایران است که منجر شده بسیاری از ایرانیان برای گرفتن ویزا دچار مشکل بشوند و پروسه بررسی پرونده آنها نیز طولانی شود. من نیز برای پدر و مادر خود درخواست ویزای توریستی دادهام و خیلی دوست داشتم آنها در این فصل به کانادا بیایند تا زیباییهای مونترال، فستیوال موسیقی، آتشبازی و… را نیز ببینند. به خاطر همین با استناد به اطلاعات ارائهشده در سایت اداره مهاجرت که در آن نوشته شده بود: «حداکثر ۱۰۹ روز برای بررسی پرونده و صدور ویزای توریستی زمان لازم است» برای آنها اقدام کردم و امروز بعد از گذشت پنج ماه هنوز هیچ خبری نشده. برای برخی از دوستان هم که بعد از مدت پنج ماه و نیم ویزای توریستی پدر و مادرشان صادر شده مشکل گرفتن ویزا هست. با توجه به اینکه طبق قوانین پست ایران، ارسال پاسپورت، غیرممکن است. آنها باید باز متقبل هزینهای شوند یا شخصا به آنجا بروند یا به یکی از موسسات مهاجرتی مبلغی، که چندان هم کم نیست، پرداخت کنند تا ویزای آنها به دستشان برسد.»
خانم نماینده، تمام این موارد را یادداشت میکردند و برای هر دو مورد اظهار تاسف کردند و اظهار داشتند که حتما این موارد را به دولت کانادا گزارش خواهند کرد.
سپس در مورد اینکه نحوه ارتباطمان با سفارت کانادا و ایران چگونه است و اینکه آیا مورد بیاحترامی قرار گرفتهایم یا نه، نظر ما را جویا شدند. ما در پاسخ اظهار داشتیم: «خوشبختانه تا امروز هیچ مورد بدی را تجربه نکردهایم و هر دو ارگان برخوردهای بسیار خوبی داشتهاند. دوستان دانشجوی ما نیز که برای تایید برخی از مدارک و کارهای اداری با سفارت ایران در اتاوا در ارتباط بودهاند، همگی از رفتار پرسنل آنجا راضی بودند.» در آخر نیز پس از صرف قهوه، بعد از ۵۰ دقیقه مکالمه دوستانه و با اظهار تشکر از وقتی که صرف پاسخ به سوالات کرده بودیم، با ما خداحافظی کردند.
نکته تکمیلی
ضمن تشکر از خانم ا.ا و اطلاعاتی که در این خصوص در اختیار ما قرار دادند، در اینجا نظر یکی از افراد باتجربه در این حوزه را متذکر میشویم: «به همه دوستان و مهاجران عزیزی که قرعه بررسی و مصاحبه مشابه به نام آنها افتاد توصیه میکنیم در پاسخ به سوالات نهایت صداقت را به کار گیرند و از دروغ گفتن و یا بیان حرفهایی که ارتباط مستقیمی با موضوعات و پرسشهای مطرح شده ندارد به شدت حذر کنند. خوشبختانه در این مصاحبهها، بخش امنیتی دولتی کانادا، جهت شنیدن نظرات و شکایات مهاجران در خصوص زندگی مهاجران در مونترال و نحوه برخورد ارگانهای دولتی اعلام آمادگی کردهاند.»
هر کدام از ما به نوبت و در جوی دوستانه، مشغول به دادن پاسخ به این سوالات شدیم و در تمام این مدت یکی از نمایندگان، پاسخهای ما را یادداشت میکرد.