علی مختاری
یادداشت مدیر مسئول پرنیان برای شماره ۱۷
خبرهای جالبی به گوش میرسد که سخن از فساد در سطوح مختلف دولت در کانادا دارد. چندی پیش در کبک غوغایی به پا شد و پرده از رابطه مافیا با مقامات شهرداری در شهرهای مختلف کبک کنار رفت. کمیته ویژهای برای بررسی ابعاد فساد تشکیل شد. تعدادی شهردار شهرهای مختلف کبک از جمله شهردار شهر بزرگ لاوال در شمال مونترآل دستگیر شدند و شهردار مونترآل نیز کنارهگیری کرد. جایگزین موقت او تا انتخابات بعدی از سوی شورای شهر منصوب شد و او نیزهماکنون در زندان است. مونترالیها البته در ماه نوامبر به پای صندوقهای رای رفتند و عدم رضایت خود را از شهردار سابق و دوستانش اعلام کردند.
حزب محافظهکار کانادا به رهبری هارپر در سال ۲۰۰۶ با ادعای فساد در حزب لیبرال بر موج مبارزه با فساد سوار شد و مدعی شد شفافترین دولت کانادا را تشکیل خواهد داد. مردم اگر چه به لیبرالها بیاعتماد شده بودند ولی امکان اعتماد به حزب محافظهکار را نداشتند. هنوز زمان زیادی از طرح اتهامات علیه آقای مالرونی نخست وزیر محافظهکار سالها قبل کانادا و استاد آقای هارپر نمیگذشت. این بود که در سال ۲۰۰۶ آقای هارپر تنها توانست دولت اقلیت تشکیل دهد و این نتیجه در سال ۲۰۰۸ نیز تکرار شد. همین دولت با دادن وعدههای بسیار به اقشار مختلف از جمله فرستادن وزیر مهاجرتش برای سخنرانی در جوامع مهاجر پر تعداد در مناطقی که پیروزی در آنها میتوانست محافظهکاران را به اکثریت برساند و طرح وعدههای زیبا در حوزه مهاجرت در کنار بهرهگیری از ضعف کادر رهبری حزب لیبرال، رقابت حزب لیبرال و اندیپی و همینطور چنانکه بعدا اتهاماتی مطرح شد (که هنوز در دست بررسی است) با استفاده از حیلههای تبلیغاتی غیرقانونی مانند روبوکالز توانست در سال ۲۰۱۱ با داشتن رای کمی بیشتر از ۳۰ درصد آرای مردم، دولت اکثریت تشکیل دهد.
از روزی که آقای هارپر و دوستان بر خر مراد سوار شدند دیگر نه وعدههای مهاجرتی را به خاطر آوردند و نه به افکار عمومی پاسخگو بودند. تو گویی همه این قصه برای گرفتن اکثریتی بود که حاصل شد.
این روزها شرایط جالبی پیش آمده است؛ از یک سو تشت رسوایی هارپر و دوستان از بام افتاده است و مردم کانادا الان میدانند که نخست وزیر مدعی پاکدستی چندان هم پاکدامن نیست و البته برای حفظ قدرت از دروغ گفتن هم ابا ندارد. از سوی دیگر دوست وفادار و حامی سرشناس و پرسروصدای او آقای فورد، شهردار تورنتو هم برایش درسر ایجاد کرده است و قصه رسوایی او نیز همه جای جهان، نام تورنتو و کانادا را بر سر زبان انداخته است تا جاییکه نخست وزیر را دغدغه این بار فاصله گرفتن از اوست همانند فاصله گرفتن از سناتور دافی که البته باعث رسوایی بیشتر شده است.
عجیب نیست که آقای نخست وزیر و دوستان وفادارش از اظهار نظر در مورد فورد دریغ میورزند. شهردار بزرگترین شهر کانادا رسوایی به بار آورده است و نخست وزیر کشور را امکان سخنگویی و دستکم بهرهبرداری تبلیغاتی برای نمایش محکومیت فساد نیست.
چنانکه دیدیم فساد فراگیر است و آنانکه قرار بوده است حافظ حقوق مردم و مانع تضییع منابع مالی مردم باشند در دستاندازی بر این حقوق پیشتازند.
چاره چیست؟ جز اینکه تا آنجا که میتوانیم با برخورد فعال مانع از قدرت یافتن مفسدان بشویم. راستی چند درصد از ما که حق رای داشته در این سالها پای صندوق رای رفتهایم و آگاهانه رای دادهایم؟