چطور با کودکم در مورد الگوی مصرف حرف بزنم؟ در واقع، چطور به او بگویم که «منابع زمین محدود و تمام شدنی هستند!»؟
برای درک عمیق همین یک جملهی کوتاه، باید چندین و چند جلد کتاب قطور در مورد منابع طبیعی زمین، نحوهی استخراج و سرمایهگذاری بر این منابع، کاربردهای آنها در صنعت، و از همه مهمتر چگونگی حفظ و سپس بازیافت مجدد آنها نوشت و خواند. اما چطور میتوان این همه دانش پیشزمینهای مورد نیاز برای درک این جمله را به کودکی منتقل کرد که به تازگی وارد سن پنج یا شش سالگی شده است؟
اگر به عنوان فردی رشد یافته، عمیقاً در مورد الگوی مصرف غلط و گاه حتی خودخواهانهی موجود در میان اطرافیان و نزدیکان خود نگرانیم و در مورد آسیبهای جبرانناپذیری آگاهی داریم که این نحوهی مصرف به طبیعت وارد می کند، میتوانیم به راحتی نهال این احساس مسئولیت را در درون کودک خود نیز بکاریم؛ اما قبل از آن نیاز داریم تا بدانیم این امر با استفاده از چه ابزاری شدنی است.
از نظر روانشناسان، بازی بهترین وسیلهای است که میتوان از طریق آن مفاهیم مختلف را به کودکان انتقال داد. همین ساعتهای بازی لذتبخشی که بین والدین و کودکان وجود دارد، میتواند بهترین ابزار برای آن باشد که بتوانیم مفهوم الگوی صحیح مصرف را به فرزندمان بیاموزیم، و از این بابت مطمئن باشیم که کودکانمان تبدیل به بزرگسالانی دغدغهمند میشوند که نگاهشان به طبیعت و استفاده از آن، به مراتب رشدیافتهتر از نسل ما خواهد بود.
مواد اولیه ما روزنامههای باطله، بطریهای پلاستیکی، پاکتهای کاغذی، جورابهای رنگ و رو رفتهی کهنه شده و دیگر وسایلی هستند که دور ریختنی به نظر میرسند. ساختن کاردستی با یک تکه روزنامه و بطری پلاستیکی، ساختن یک عروسک کوچک بند انگشتی با استفاده از جورابهای کهنه شده، علاوه بر آن که در رشد خلاقیت کودکان تأثیر چشمگیری دارد، این احساس را در کودکان بر میانگیزد که قبل از دور ریختن هر وسیلهی کوچک یا بزرگی، به کاربردهای دیگر آن فکر کنند و به راحتی هر وسیلهای را دور نریزند.
شاید عجیب باشد اما به احتمال زیاد، بچهها آن تفنگ کاغذی را که کنار هم نشستهایم و با هم ساختهایم، یا آن عروسک پوشالی که با استفاده از تکه پارچههای کوچک دور ریختنی برایش پتوی چهل تکه دوختهایم را بیشتر از انواع تفنگ و عروسک رنگ و لعابدار و گرانقیمت دوست دارند. از آن تفنگ مراقبت بیشتری میکنند و بهترین جای تخت خواب خودشان را به جای خواب عروسک دستساز اختصاص میدهند. میتوانیم این موضوع را تجربه کنیم! بنابراین سعی کنیم کودک خود را تشویق کنیم قبل از دور انداختن هر وسیلهی کهنهشدهای به آن فکر کند که آیا میتواند با استفاده از آن، کاردستی و یا عروسکی جذاب و جدید بسازد؟ و بعد از آن، حتی میتوانیم در مورد دیگر استفادههایی ایدهپردازی کنیم که میتوان از آن وسیله انجام داد. کاردستی بسازیم، گلدانهای رنگی درست کنیم، آویز و چراغ خواب بسازیم و بعد اتاق کودک را با استفاده از همین وسایل با سلیقهی تمام تزیین کنیم. سپس زمانی که در منزلمان یک مهمانی برگزار کردیم؛ از کودکمان بخواهیم اتاق و اسباببازیهای دستسازش را به مهمانان نشان دهند و تأکید کنیم که فرزندمان این اسباب بازی را خلاقانه و با استفاده از مواد دور ریختنی ساخته است. این موضوع علاوه بر همهی مزیتهایی که در بالا گفته شد، حس اعتماد به نفس کودک را نیز عمیقاً تقویت میکند.
به محض آن که این الگو را در پیش گرفتیم، یعنی برای کودک خود وقت گذاشتیم، با مواد دور ریختنی کاردستیهای جذاب ساختیم و با آن با یکدیگر بازی کردیم، خواهیم دید که بعد از آن دیگر این کودک ماست که به چیزهای کوچک و ظاهراً بیاستفاده توجه نشان میدهد و تقاضا میکند که آنها را برای ساخت یک کاردستی نگه دارد. برای آن که منزلمان تبدیل به تلانباری از وسایل دور ریختنی نشود، وسایلی را نگه داریم که احساس میکنیم میتوان با آنها کاردستی ساخت و از کودک بخواهیم سایر وسایلی را که در مورد آنها فکری به ذهنمان نمیرسد، که با دست خودش به سبد بازیافت پلاستیکها و کاغذها بیندازد و در نهایت برای او دلیل و اهمیت انجام چنین کاری را توضیح دهیم. در مورد درختانی که برای ساختن کاغذها قطع میشوند، در مورد مدت زمان طولانی که نیاز هست تا پلاستیکها در طبیعت از بین بروند، صحبت کنیم و این که بهترین راه آن است که آنها را به کارخانهها برگردانیم تا دوباره از آنها استفاده کنند. به آنها بگوییم که این روال درست شبیه تمام آن مواد دور ریختنی است که دوباره در خانهمان استفاده کردهایم. مطمئن باشیم که کودکان میتوانند به خوبی این موضوعات را درک کنند.
کارشناس ارشد روانشناسی و مشاور
سمیرا شاهپوری