Page 20 - Parnian Magazine - Volume 36 - Iranian Immigrants Monthly
P. 20

‫هســتند‪ ،‬از جملــه هنرهــای انتزاعــی اســت‪.‬‬                  ‫هــر جشــنوار‌های کــه م ‌یخواهیــد نــام ببریــد جشــنواره‌های‬
                                                                         ‫غــذا‪ ،‬جشــنواره‌های فیلــم‪ ،‬جشــنواره‌هایبچ ‌هها‪ ،‬جشــنوار‌ههای‬
                                         ‫مجسم ‌هسازی‬                     ‫موســیقی‪ ،‬جشــنوار‌ههای کمــدی‪ ،‬جشــنوار‌ههای ادبــی‪،‬‬
‫مجسمه‌ســازی در کانــادا تحــت ســلط ‌هی هنرمنــدان اینویــت‬             ‫جشــنوار‌ههای فرهنگــی‪ ،‬کانــادا مکانــی بــرای آن دارد‪.‬در طــول‬
‫بــوده و همچنــان هســت؛ تــا آنجــا کــه مجســم ‌ههای آنهــا‬            ‫ســال مناســبت‌های بســیار زیــادی در سراســر کشــور برگــزار‬
‫از ســوی دولــت بــه مقامــات خارجــی هدیــه می‌شــود‪ .‬ایــن‬             ‫می‌شــود بــا مردمــی کــه از سراســر جهــان در آنهــا حضــور‬
‫مجسمه‌سـازی‪ ،‬غالبـ ًا بـا کنـده‌کاری روی شـا ‌خهای گاو مشـک‪،‬‬             ‫می‌یابنــد‪ .‬جشــنوار‌ههای معتبــر بــه خاطــر بیشــترین حضــور‬
‫سـنگ صابـون‪ ،‬شـاخ گـوزن کانادایـی و عـاج شـیر ماهـی شـکل‬                 ‫مــردم در آنهــا عبارتنــد از وینترلــود‪ ،‬جشــن نــور‪ ،‬فقــط بــرای‬
‫می‌گیـرد‪ .‬موضـوع مجسم ‌هسـازی‪ ،‬از ابتـدا‪ ،‬بـر رویدادهایزندگـی‬            ‫خنـده‪ ،‬نمایشـگاه ملـی کانـادا‪َ ،‬کلگـری اسـتمپید‪ ،‬و پرایـد تورونتو؛‬
                                                                         ‫کـه هـر کـدام شـاهد حضـوری بیـش از یـک میلیونـی هسـتند‪.‬‬
        ‫روزمــره و افســانه‌های اینویــت متمرکــز شــده اســت‪.‬‬           ‫همچنیــن ایــن کشــور میزبــان نمایشــگا‌ههای متعــددی اســت‪.‬‬
                                                                         ‫م ‌یتوانیـم بـه درسـتی نتیجـه بگیریـم کـه در کانـادا بـرای هـر‬
                             ‫ادبیات‪ :‬کلاسیک و معاصر‬
‫درسـت مشـابه بـا هنـر‪ ،‬ادبیـات در کانـادا تحـت نفـوذ فرانسـه‬                                        ‫کســی جشــنوار‌‌های وجــود دارد‪.‬‬
‫و بریتانیــا بــوده است‪.‬نوشــت ‌ههای اولیــه در کانــادا‪ ،‬بــه هــر دو‬
‫زبــان فرانســوی و انگلیســی نوشــته م ‌یشــد و در آمیــزش بــا‬                                           ‫هنر‪ :‬یافت ِن یک هویت‬
‫ادبیــات معاصر‪َ ،‬کنلیــت نامیــده شــدند‪ .‬در اوایــل‪ ،‬ادبیــات کانــادا‬  ‫گرچـه هنـر و اسـتعداد در ایـن کشـور مـورد انتقـاد بسـیاری از‬
                                                                         ‫نقــادان اســت‪ ،‬موفقی ‌تهــای بــه دســت آمــده توســط چندیــن‬
           ‫روی طبیعــت و زندگــی مــرزی متمرکــز بــود‪.‬‬                  ‫هنرمنـد کانادایـی در سـطح جهانـی چیـز دیگـری را ثابـت کـرده‬
                  ‫زمانـی در اواسـط قـرن بیسـتم‪ ،‬نویسـندگان‬               ‫اســتدولت همــواره از اســتعدادهای زود بــارور حمایــت کــرده‬
                     ‫شـروع‌کردنـد بـه تمرکـز روی یافتـن‬                  ‫اسـت‪ ،‬و مسـیرهای بسـیاری را تأمیـن می‌کنـد تـا یـک هنرمنـد‬
                         ‫یــک صــدای کانادایــی کــه از‬                  ‫بتوانـد مهارت‌هایـش را بـه نمایـش درآورد‪ .‬هنرمنـدان امکانـات‬
                         ‫تأثیرپذیــری از دوران اولیــه‬                   ‫فراوانـی بـرای عرضـه‌ی خویـش بـه دسـت م ‌یآورنـد و کارهـای‬
                          ‫متمایــز باشــد‪ .‬از آن موقــع بــه‬             ‫ایشـاندر سـطوح مختلـف‪ ،‬ماننـد انتشـارات سـرمایهگذاری شـده‬
                           ‫بعــد م ‌یتــوان موضــوع هویــت‬               ‫توســط دولــت‪ ،‬برجســت ‌هنمایی می‌شــود‪.‬چندین مدرســه‌ی‌هنــر‬
                           ‫ملــی مــورد بحــث در بســیاری‬                ‫در سراسـر کشـور افتتـاح شـده اسـت؛ و ایـن روال همچنـان ادامـه‬
                          ‫از نوشــت ‌هها را یافــت؛ گرچــه‬
                         ‫نویســندگان متعددیمشــارکت‬                                                                         ‫دارد‪.‬‬
                        ‫ســنگینی در گســترش ادبیــات در‬
                    ‫کانـادا داشـتند‪ .‬مشـهورترین آنهـا عبارتند‬                                                            ‫نقاشی‬
                ‫از‪ :‬یــان مارتــل‪ ،‬مایــکل آنــداج‪ ،‬و مــارگارت‬          ‫تعــداد زیــادی از نقاشــان در کانــادا تحــت نفــوذ گرای ‌شهــای‬
                                                                         ‫اروپایـی بوده‌انـد و ایـن تأثیـرات فرهنگـی در کارهایشـان نمایـان‬
           ‫آتــوود‪ ،‬کــه همگــی برنــده‌ی جایــز‌هی بو ِکــر َمــن‬       ‫اسـت‪.‬کورنِلیوس کرگهـاف‪ ،‬پـال ِکیـن‪ِ ،‬دیویـد مایـن و گـروه هفت‬
   ‫شـدند‪ ،‬و کارول شـیلد کـه برنـده‌ی جایـز‌هی پولیتـزر بـرای‬             ‫از جملـه‌ی ایـن نقاشـان برجسـت ‌هاند؛ نقاشـ ‌یهای آنهـا معمـول ًا‬
                                                                         ‫مناظـر طبیعـی و نواحـی نامسـکون و رام نشـد‌هی کشـور را بـه‬
                                   ‫داستان‌نویســی شــد‪.‬‬                  ‫تصویـر می‌کشـید‪.‬گروه هفـت‪ ،‬کـه بـه مکتـب الگونکویـن نیـز‬
                                                                         ‫موسـوم اسـت‪ ،‬مبـدع توسـع ‌‌هی چیـزی هسـتند کـه می‌تـوان بـا‬
          ‫تئاتر‪ :‬نمایشنامه‌ها‪ ،‬بازی‌های روی صحنه‪ ،‬و جشنوار‌هها‬           ‫عنـوان سـبک کانادایی نقاشـی‬
‫در مقایسـه بـا دیگـر سـکوهای هنـر‪ ،‬صحنـ ‌هی تئاتـر در کانـادا‬            ‫نــام برد‪.‬نقاشــ ‌یهای‬
‫از سـا ‌لهای ‪ 1800‬در حـال شـکوفا شـدن بـوده اسـت‪.‬به ویـژه‬                ‫ویلیــام رونالــد و‬
‫جشـنوار‌هی شـاو و جشـنواره‌ی اسـترتفورد شکسـپیِر در اونتاریـو‬            ‫َجــک بــوش‪ ،‬کــه‬
‫خیلــی مشــهور هسـتند و در تابستان‪،‬گردشــگران بســیاری را بــه‬           ‫متعلــق بــه‬
‫خــود جــذب م ‌یکننــد‪ .‬تقریبــ ًا تمــام شــهرهای عمــده در کانــادا‬    ‫گــروه دیگــری‬
‫دارای گرو‌ههـای تئاتـر و سـکوهای نمایـش عالـی بـرای ارائـه‌ی‬             ‫بــه نامنقاشــان‬
‫بازی‌هایشــان هســتند‪.‬ناحیه‌ی تئاتــر تورنتوســومین ناحیــه‌ی‬
‫بـزرگ انگلیسـی زبـان تئاتـر در دنیاسـت‪ .‬بسـیاری از گرو‌ههـای‬                    ‫یازده‬
‫تئاتـری دیگـر بـه خاطـر وجـود سـناریوهای فعـال در اینجـا بـه‬

                                                                         ‫‪ 20‬مهاجرت و سیاست ‪ -‬شمـاره ‪ - 36‬شهریور ‪1395‬‬
   15   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25