Page 7 - Parnian Magazine - Volume 36 - Iranian Immigrants Monthly
P. 7

‫لبخندی که م ‌ینشیند‬

                                                 ‫مصطفی مختاری‬

‫‪Memorable smiles‬‬                                 ‫اگـر شـما هـم در آسـتان ‌هی دهـ ‌هی سـوم و چهـارم عمرتـان باشـید‪،‬‬
‫‪If you are on the edge of the 3rd or 4th decade‬‬  ‫احتمـال ًا بـا شـنیدن «اوقـات فراغـت» ذه ‌نتـان بـه دوران مدرسـه‬
‫‪of your life, certain memories probably come‬‬     ‫و کلا ‌سهــای تابســتانی و جــای تیــر دروازه روی آســفالت داغ و‬
‫‪to your mind when you hear the word “Leisure‬‬     ‫بــازی فوتبــال در گرمــای تابســتان و دورهم ‌یهــای شــبانه روی‬
‫‪Activity”; School days, summer classes, mark‬‬     ‫پناهگا‌ههــای داخــل کوچــه و خیابــان و دوچرخه‌ســواری و لی‌لــی‬
‫‪of the woodwork on hot asphalt, playing‬‬          ‫و خاله‌باز ‌یهــای زیــر راه پلــه و گوشــ ‌هی حیــات بــاز م ‌یگــردد‪.‬‬
‫‪football during hot summers, get-togethers‬‬       ‫در کنـار همــ ‌هی این‌هـا‪ ،‬کلاس زبانـی کــه هــر ســال بــه ماننــد‬
‫‪on shelters on alleys and streets, biking,‬‬       ‫یـک سـنت تابسـتانی تکـرار می‌شـد تـا کلاس و درس و مدرسـه از‬
‫‪hopscotch, playing house under the stairways‬‬     ‫خاطرمـان نـرود و شـاید البتـه ایـن وسـط‪ ،‬کمـی هـم می‌آموختیـم‬
‫‪and corner of the yard and many more. And‬‬
‫‪along all these, English courses as a summer‬‬                  ‫چنـد کلمـه‌ای زبـان انگلیسـی را بلغـور کنیـم و ‪...‬‬
‫‪tradition to keep the memory of lessons and‬‬      ‫جـدا از ایـن کـه چقـدر اوقـات فراغـت دوران کودکـی‪ ،‬نوجوانـی‬
‫‪school alive from which we might have learned‬‬    ‫و جوانـی مـا بـر اسـاس تعاریـف و اسـتانداردهای امـروزی‪ ،‬مفیـد‬
‫‪some to talk a bit.‬‬                              ‫بــوده اســت‪ ،‬بــی شــک نشســتن لبخنــد بــر گوشــه‌ی لب‌مــان‬
‫‪Apart from the fact that the leisure activities‬‬  ‫از فکــر کــردن بــه خاطــرات آن دوران‪ ،‬خــود گویــای شــیرینی و‬
‫‪of our childhood, adolescent and adulthood‬‬       ‫لـذت بـردن از آن روزهـا و لحظ ‌ههـا اسـت و بـه گمانـم‪ ،‬یکـی از‬
‫‪were useful based on the current standards,‬‬      ‫بهتریـن معیارهـا و شـاخ ‌صهای سـنجش اوقـات فراغـت‪ ،‬رضایـت‬
‫‪these memories bring a smile to your face‬‬        ‫و آرامشـی اسـت کـه از سـپری کـردن و بـه یـادآوردن آن لحظ ‌ههـا‬
‫‪which proves the sweetness of them and the‬‬
‫‪feeling of pleasure and soothe you get when‬‬                                               ‫حــس م ‌یکنیــم‪.‬‬
‫‪thinking about them makes these memories‬‬         ‫ایـن همـه را گفتـم تـا بگویـم کـه هـر چنـد نیـای مـدرن امـروز‬
‫‪distinct from the rest.‬‬                          ‫فرسـن ‌گها فاصلـه دارد بـا روزگار نـه چنـدان دوری کـه از آن یـاد‬
‫‪Although the modern world sounds far distant‬‬     ‫کردیـم‪ ،‬امـا بـی شـک همچنـان اوقـات فراغـت‪ ،‬می‌توانـد همـان‬
‫‪from the not too far days we talked about,‬‬       ‫لحظاتــی باشــد کــه در آخــرش لبخنــدی بــر گوشــ ‌هی ل ‌بمــان‬
‫‪leisure activities, with no doubt, are those‬‬     ‫بنشـاند و ایـن شـاید کوتاه‌تریـن و کام ‌لتریـن تعریـف از لحظاتـی‬
‫‪which make you smile and this is probably‬‬        ‫باشـد کـه بـرای خـود خـود ماسـت‪ .‬لحظاتـی کـه در نهایـت و جـدا‬
‫‪the shortest and the most complete definition‬‬    ‫از ایـن کـه بـا کـه هسـتیم و چـه می‌کنیـم‪ ،‬بایـد از یـادآوری آن‪،‬‬
‫‪for these moments which are only ours,‬‬
‫‪moments which eventually make us feel good‬‬                         ‫از حـس خـوب آرامـش و زندگـی پـر شـویم‪.‬‬
‫‪and soothed apart from whom we are with or‬‬
‫‪what we do.‬‬

‫شمـاره ‪ - 36‬شهریور ‪ 1395‬سخن سر دبیر ‪7‬‬
   2   3   4   5   6   7   8   9   10   11   12